گذشت

 گذشت

 

اشتی اشتی...

 

مرداب به رود گفت : 

 

تو چقدر زیبایی؟  

 

رود گفت: 

 

 من گذشتم ؛ تو هم بگذر....

ساده نیست

 

 ساده نیست

 

ساده ميگويم عزيزم ؛ دل بريدن ساده نيست

 

چشمهاي مهربانت را نديدن ساده نيست

 

اززمان رفتنت خورشيدراگم كردن ساده نیست

 

ناله هاي ابر را هر شب شنيدن ساده نيست

 

 

به سلامتی عزیزان
 
  به سلامتی عزیزان



به سلامتی درخت!

نه به خاطرِ میوش، به خاطرِ سایش.

ღ♥ღ 

به سلامتی دیوار!

نه به خاطرِ بلندیش، واسه این‌که هیچ‌وقت پشتِ آدم روخالی نمی‌کنه.

به سلامتی دریا!

نه به خاطرِ بزرگیش، واسه یک‌رنگیش.

 

به سلامتی سایه!

که هیچ‌وقت آدم رو تنها نمی‌ذاره.

 

به سلامتی پرچم ایران!

که سه‌رنگه، تخم‌مرغ! که دورنگه، رفیق! که یه‌رنگه.

ღ♥ღ

به سلامتی همه اونایی که دوسشون داریم و نمی‌دونن، دوسمون دارن و نمی‌دونیم.

ღ♥ღ

به سلامتی نهنگ!

که گنده‌لات دریاست.

ღ♥ღ

به سلامتی زنجیر!

نه به خاطر این‌که درازه، به خاطر این‌که به هم پیوستس.

به سلامتی خیار!

نه به خاطر «خ»ش، فقط به خاطر «یار»ش.

ღ♥ღ

به سلامتی شلغم!

نه به خاطر (شل)ش، به خاطر(غم)ش.

ღ♥ღ

به سلامتی کرم خاکی!

نه به خاطر کرم‌بودنش،به خاطر خاکی‌بودنش

ღ♥ღ

به سلامتی پل عابر پیاده!

که هم مردا از روش رد می‌شن هم نامردا !

ღ♥ღ

به سلامتی برف!

که هم روش سفیده هم توش.

ღ♥ღ

به سلامتی رودخونه!

که اون‌جا سنگای بزرگ هوای سنگای کوچیکو دارن.

ღ♥ღ

به سلامتی گاو!

که نمی‌گه من، می‌گه ما.

ღ♥ღ

به سلامتی دریا!

که ماهی گندیده‌هاشو دور نمی‌ریزه.

ღ♥ღ

به سلامتی سنگ بزرگ دریا!که سنگای دیگه رو می‌گیره دورش.

ღ♥ღ

به سلامتی بیل!

که هرچه ‌قدر بره تو خاک، بازم برّاق‌تر می‌شه.

ღ♥ღ

به سلامتی دریا!

که قربونیاشو پس می‌آره.

ღ♥ღ

به سلامتی تابلوی ورود ممنوع!

که یه ‌تنه یه اتوبان رو حریفه.

ღ♥ღ

به سلامتی عقرب!

که به خواری تن نمی‌ده.


(عرض شودکه عقرب وقتی تو آتیش می‌ره و دورش همش آتیشه با نیشش خودش می‌کُشه که کسی ناله‌هاشو نشنوه)

ღ♥ღ

به سلامتی سرنوشت!

که نمی‌شه اونو از "سر" نوشت.

ღ♥ღ

به سلامتی سیم خاردار!

که پشت و رو نداره.


منبع : http://aidablog.rozblog.com]]>
Love

 

 

  Love

 

 



همـــيــشه بــا به دســـت آوردن اون کـــــسي کــه دوســتـش داريــم

نـمـــيـتـوانــيـــم صـــاحـبــش شـــيم، گــــاهــي لازمــه ازش بـگـــذريـــم

 

تـا بـتـــونـيـم صــاحـبش بــشــيـم!!!!


 

آهــــای تـــو....!! تـــویـــی کــه مـیـگـــفــتی : دیـــگه مـثـــه مـن پـیـــدا

نـمــیــکــنی !! واقــعــا فــک مــیــکــردی بــعــد از تــو، دنــبــال یـکـــی

 

مـثـــه تــو مـیــگـــردم؟؟


 

 اولـیـــن ها هـمـــیــشـه تـــوذهـــن آدم مـیـــمــونــن. . . . ســعـــی کــن

 

اولــیـنـت بـهـتـــریـنـت بــاشـــه


 

کـــاش آدمها یکم جـــرات داشتن … گوشی رو برمیداشتــن و زنگ میـزدن

و میگفتــن : ببیــن ؛ دلـــم واست تنگــــ شده ، واســه هیـــچ چیــز دیـگه ای

هـــم زنـگ نــــزدم … !


 

تنهــایی یعنی بیــن آدمــایی بـاشی که میـگــن دوستــت دارن ولــــــی کــنار

 

دلتنگیات نیـــــستن


 

سایـــه ها محصول پشـت کردن دیــوارها بـه آفتابنــد ، گستاخـی دیوارهـا

را تقلیــد نکنیـم تـــا آفتابــی بـمـــانـیــم


 

میــری خودکـار بیک میخری۱۰۰ تومـن، ولی‌ لاک غلط گیـر ۸۰۰ تومن.

تو این زندگــی‌ حتی رو کاغــذ هم اشتبـاه کنـی‌ برات گرون تمــوم می‌شـه...


 

با اینــکه از تنهایـی میترسـم دوســت دارم تو قلب تــو باشـم تنهای تنهای تنهـــا


 
آدم بایـد یه " تــو " داشته باشـه که هر وقت از همــه چـی خستـه و ناامیــد
 
 
شد بهش بگه مهــم اینـه که تـو هستی بیخیــال دنیـــا ... "
 

بعضی وقتـا گوشه ی سمت راسـت زندگیـم دنبال Close میگــردم...!

جدیـداً با دیوار حرفـــ می زنـم ! میدونــی از شخصیتـش خوشـم اومده
 

 یه جورایــی محکمــه ! ثابتــه ! آرومــه
 
با همـه بوده است... عجب هرزه ايه... اين " تنهــــــايــي
 

شدم مثل عروسـک با دوتاچشـم شیشه ای با یک نـگاه ثابت ولـــــــــی!

 

نمیخوام بافشار هر دستی بگم:دوستــت دارم...


 

وقتی یه دختــر به خاطر یه پســر اشـک میریـزه .... يعني واقعن عاشقشـه

اما .... ... وقتی یه پسـر به خاطر یه دختـر اشـک بریزه یعنی هیچ وقـت

 

دیگه نمیتــونه دختــر دیگه ای رو مثل اون دوســت داشته باشـه


 

به سلامتـی خودم و خودت که دلمــون از یکـی گرفتـه... بغض داره خفمــون

میکنـه... خیلــی دلتنگیــم ... ولـی برای اینکه خودمـون رو آروم کنـیم میگیـم

 

بخاطره غروب جمعــه است


 

آب نریختـــــم که برگردی آب ریختـــــم تـــا پاک شه هر چی رد پای تویه

، از زنـــدگیـــم…!


 
تنهايي هم مد شده ... همه به هم خيانت مي کنند ... و بعد داد مي زنند
 

 که تنهايـــــــــم

هرگـــز اجازه نده کسـی که وقتی بهش نیــاز داشتی،از پیشت رفت،به 

زندگیـت برگـرده. اگه نمیتونه برای پاک کردن اشـک هات کنار تو باشـه
 

 ،پس لیاقـت دیدن لبخنـد تــو رو نـداره...

بی معرفــت تو اون کسی بودی که اومـدی زیر چتـرم، نه برای همراهـی

 با مـن ، بلکه فقط برای اینکه خیــس نشی ! بارون که بنـد اومد ، 
 

رفتی که رفتــــی . . .

اینجــا سرزمین واژه های وارونه است: جایــی که گنج, "جنــگ" میشه
 

... درمان, "نامـــرد" میشه... قهقه , "هـق هــق" میشه... اما دزد همـــون
 
"دزد" است ... ... ... درد همــون "درد..." و گرگ همـون "گرگـــــ....

مــــــن از زنــــدگــــی کــســی حــــذف شــــدم کــــه بــرای داشــتنــش
 

 و بــــــودنش ، خــــیلی هــــا رو از زنــــدگــــیم حــذف کردم !!!

آنقـــدر مـرا از رفتنت نترســان، قرار نیست همیشــه بمانیــم ! روزی
 

همه رفتنــی انـد . . . مانـدن به پای کسـی معرفــت میخواد نه بهانــه !


 


منبع : http://aidablog.rozblog.com]]>

فقط به خاطر عشقم
   

                                      



منبع : http://aidablog.rozblog.com]]>
ششم بهمن تولد عشقم مریم

 

 


  ششم بهمن تولد عشقم مریم

www.parsnaz.ir - عکسهای متحرک و زیبای تولدت مبارک

 

تولدت مبارک 

عشق من :مریم

انشاالله هزار ساله بشی عزیزم

 


 

بازم شادی و بوسه ، گلای سرخ و میخک

میگن کهنه نمی شه تولدت مبارک

تو این روز طلایی تو اومدی به دنیا

و جود پاکت اومد تو جمع خلوت ما

تو تقویما نوشتیم تو این ماه و تو این روز

از اسمون فرستاد خدا یه ماه زیبا

یه کیک خیلی خوش طعم ،با چند تا شمع روشن

یکی به نیت تو یکی از طرف من

الهی که هزارسال همین جشنو بگیریم

به خاطر و جودت به افتخار بودن

تو این روز پر از عشق تو با خنده شکفتی

با یه گریه ی ساده به دنیا بله گفتی

ببین تو آسمونا پر از نور و پرندس

تو قلبا پر عشقه رو لبا پر خندس

تا تو هستی و چشمات بهونه س واسه خوندن

همین شعر و ترانه تو دنیای ما زندس

واسه تولد تو باید دنیا رو اورد

ستاره رو سرت ریخت تو رو تا اسمون برد

اینا یه یادگاری توی خاطره هاته

ولی به شوق امروز می شه کلی قسم خورد

تولدت عزیزم پراز ستاره بارون

پر از باد کنک و شوق ،پر ازآینه و شمعدون

الهی که همیشه واسه تبریک امروز

بیان یه عالم عاشق ،بیاد هزار تا مهمون

تولدت مبارک عشق من:مریم

 

 


  تولدت مبارک  عشق من:مریم

 

 

 


نمیدونم چگونه عاشقانه ترين روز خدا رو جشن بگيرم وقتي


عشقم در كنارم نيست!

 

چگونه اين لحظه هاي زيبا رو با تو قسمت كنم وقتي حضورت

 

 

 ممكن نيست

عزیزم : مریم  

 

 

بهترین روز زندگیم روزیه که تو به دنیا اومدی از پیش خدا


 برای من متولد شدی !

 

دلم مي خواست در كنارم بودي و ميديدي كه

 

براي روز ميلادت از عميق ترين درياها  

 

 از بلندترين كوه ها و از سخت ترين صخره ها خواهم


 گذشت....

 

 كاش در كنارم بودي و مي ديدي كه قلبم را 

 

چگونه در جعبه اي رنگارنگ ميگذارم تا به تو هديه كنم

 

كاش در كنارم بودي ....

 

 اما حالا که از هم دوریم بدون  كه در سخت ترين لحظه ها

 

شادترين روز خدا را تنها جشن گرفته ام

 

فقط به ياد تو مریم عزیزم

 
اس ام اس های تبریک تولد

 

  


اس ام اس های تبریک تولد


 

امروز با شکوهترین روز هست روزی که آفریدگار تو را به جهان هدیه داد


و من میترسم به تو تبریکی بگویم که شایسته تو نباشد


به زمین خوش آمدی فرشته ی مهر و زیبایی


تولدت مبارک


.


.


.


دوباره روز تولدت رسید / روزی که غصه سراغم نمیاد


روزی که دستای تنهایی من / بیشتر از همیشه دستاتو میخواد


تولدت مبارک


.


.


.


در باغ جهان، دلم گلی می جوید / امروز گل سپیده ات می روید


امروز دلم دل ای دل ای میخواند / چون میلاد تو را خـدا مبارک گویـد


تولدت مبارک


.


.


.


میلاد تو طلوع نور


در قلبی مه گرفته بود  نفسی گرم در فضای سرد و غریب


گلی شکفته در بهار


تولد یک شعر دلنشین شعری در واژه های نگاهت و در قافیه های کلامت


تولدت مبارک


.


.


.


تو وجودت واسه من یه معجزه ست / مثل تو هیچ کجا پیدا نمیشه


روز میلاد قشنگت میمونه / توی تقویم دلم تا همیشه . . .


تولدت مبارک


.


.


.


روزی که تو اومدی روی زمین / یه فرشته کم شد از آسمونا


مثل گل شکفتی بین آدما / گل سر سبد بودی بین اونا


تولدت مبارک عزیزم


.


.


.


تولد تو تولد من است ، من تمام طول سال بیدار مانده ام


که مبادا روز تولد تو تمام شود ، و من در خواب بمانم


و نتوانم به تو بگویم ، تولدمان مبارک !


.


.


.


روز میلاد توست و من همچنان در آرزوی لحظه ای هستم


که دستانت را بگیرم در چشمانت خیره شوم


تو را در آغوشم بفشارم و با عشق بگویم


تولدت مبارک


.


.


.


وجود زیبایت وارد به دنیا میشود / هدیه سالروزش این آوا میشود


عاشقی چون من بی پروا میشود / در شعر تولد غرق رویا میشود


اینگونه سالی دگر ازعمر تو آغاز میشود


تولدت مبارک


.


.


.


میگویند  آغاز نو شدن آغاز تازه شدن بهار است


اما برای من روز میلاد تو سر آغاز فصلی دگر از زندگیست


تولدت مبارک


.


.


.


باز کن پنجره ها را که نسیم ، روز میلاد اقاقی ها را جشن میگیرد


و بهار ، روی هر شاخه کنار هر برگ شمع روشن کرده است . . .


لمس بودنت مبارک


.


.


.


با من باشی دوست دارم / تنها باشی دوست دارم


امروز روز میلادته / هرجا باشی دوست دارم . . .


تولدت مبارک


.


.


.


روز میلاد تو ، روز صدور شناسنامه عشق است . . .


عشق من تولدت مبارک


.


.


.


اگر باران بودم انقدر می باریدم تا غبار غم را از دلت پاک کنم


اگر اشک بودم مثل باران بهاری به پایت می گریستم


اگر گل بودم شاخه ای از وجودم را تقدیم وجود عزیزت میکردم


اگر عشق بودم آهنگ دوست داشتن را برایت مینواختم


ولی افسوس که نه بارانم نه اشک نه گل و نه عشق اما هر چه هستم دوستت دارم


تولدت مبارک


.


.


.


خدای اطلسی ها با تو باشد / پناه بی کسی ها با تو باشد


تمام لحظه های خوب یک عمر / به جز دلواپسی ها با تو باشد . . .


تولدت مبارک


.


.


.


روز میلاد تو باران آمد روز میلاد تو بود که هوا بوی شبنم وشقایق می داد . . .


میلاد پاکت مبارک


ادامه در لینک زیر



.


.


.


امشب چه ناز دانه گلی در چمن رسید / گویی بساط عیش مداوم به من رسید


نور ستاره ای در شب تولدت / انگار که فرشته ای از ازل رسید . . .


فرشته ی من تولدت مبارک


.


.


.


میدانم امروز بارها و بارها تولدت را تبریک گفته اند


شاید واژه های تبریک آنها را زیباتر بوده اند


اما  با عشقی را که من به همراه تبریکم روانه قلب مهربانت میکنم


قابل قیاس نیست روز میلاد تو روز شکفتن غنچه های مهربانیست ، با تمام وجود دوستت دارم


تولدت مبارک


.


.


.


تولد تو تولد یک زیبایی ، تولد یک بهار تولد آرامش


تولد یک فرشته ، تولد زلالی دریا ، تولد عشق


تمام واژه ها برای توصیف خوبیهای تو حقیرند


و هنوز جمله ای که بشود تورا با آن وصف کرد متولد نشده


تولدت مبارک عزیزم


.


.


.


نازکم روز میلادت مبارک صد سال جاوید باشی


پیوند من و تو نزدیک است


میدانم


قاصدکم تا آن روز سپید باشی


.


.


.


ای ظرافت تپش قلب چکاوک ، تو را بر رفیع ترین قله ی احساسمان قرار داده


و با تمام وجود فریاد بر می آوریم که روشن ترین فرداها تقدیم تو باد . . .


تولدت مبارک


.


.


.


گل غنچه کرد و غنچه شکفت


و خداوند در بهترین روز تاریخ زیباترین هدیه اش را به ما داد


میلادت مبارک


.


.


.


باشی نباشی پیشه من تو بهترین همنفسـی / هرجای دنیا که میری به ارزوهات بـرسی


روز تولد توئه میـلاده هرچی خاطره / روزی که غیره ممکنه هیچ جوری از یادم بره . . .


.


.


.


کدامین هدیه را به قلب مهربانت تقدیم کنیم که خود گنجینه ی زیبایی های عالمی؟


ای شیرینی لطیف ترین سرود طبیعت، چگونه خدا را برای چنین بخشش رنگینی شکر گوییم؟


میخواهم برایت تنهایی را معنی کنم!

 

  می خواهم برایت تنهایی را باز کنم!

 


در ساحل کنار دریا ایستاده ای 


هوای سرد 


صدای موج


انتظار انتظار انتظار

 

 به خودت می آیی 


یادت می آید دیگر نه کسی است که از پشت بغلت کند 


نه دستی که شانه هایت را بگیرد 


نه صدای که قشنگ تر از صدای دریا باشد


اسم این تنهایی است

احساس وعشق

منـ دو بـَهـآنهـ بـرآیــ زنـ ـ ـدگـیـ دآرمـ ؛

 

احسـآـسـ و عـٍشـقـــ.


عـٍشـقـ رآ بـرآیــ بیـآنــ احسـآســ

 

و احسـآـسـ  رآ برآیـ تـَقـدیـمـ عـٍشـقـــ بـهـ تـ ـ ـو

 

 

 

 
جز در آغوش تو

باور دارم همیشـﮧ حرفهایے هستــ

ڪـﮧ هیچ جایے براے گفتنشاלּ نیستــ ،

جز در آغوش / معشوق / و هنگام عشق بازے

وقتے ڪـﮧ دیگر فاصلـﮧ اے وجود ندارد

حتے یڪــ نفس /.

فقط تو

هیج جای این دنیا نیست

مهربان تر از تو برای قلبم

و زیباتر از تو برای چشمانم

تو را داشتنُ

یک عمر عاشقت ماندن

شهامت جنگیدن می خواهد

مثل سربازی که به خاطر خاک میهنش

دلیرانه می جنگد

فاتـــــــحانه می میرد ....!

تومالک تمامِ احساسَم هستی

تمامِ عشقم تمامِ اِحساسِ دست نخورده ام

که حاضر نیستم

حتی ذره ای اَز آن را

با هیچکس تقسیم کنم

با هیچکس جز تو .......

احساسم را با تو تقسیم نمی کنم بلکه

آن را به تو تقدیم می کنم ....

تمام عشقم را تمام احساسم را ....

کم می آورم

 

 

 

  دراین روزها مدام کم می آورم ...

 

 

   کم می آورم حضورت را ...

 

 

   کم می آورم بودنت را ...

 

 

   از کم آوردن های پی در پی هم که بگذریم ...

 

 

   نه ...

 

 

   چیزی عوض نمیشود ...

 

 

   بیشتر ازین ها خسته ام ...

 

 

   بیا ...

 

 

   بیا وپناه خستگی هایم باش ...

 

 

   بیا تا بودنت بهانه ای شود ،

   برای شکستن این بغض لعنتی...

 

کاش بشه ....

غوغـــاے ِ چشمـــان ِمـــن و تـــو

انگشتـــهاے ِ هیـــس
مـــا را
از هــــر طـــرف نشانــــه گرفتنــــد
انــگار

غوغـــاے ِ چشمـــان ِمـــن و تـــو
ســـکوت را
در آن کتابخانـــه رعایــــت نکـــرده بـــود

و چشمهای تــو ...

بزرگترین معجزه ی تاریخ است

که با هر باز و بسته شدنش

کسی اینجا جان می دهد


 

حسم کن عزیزم


مرا که خود نمی دانم در آيينه منم يا تو...


به دنبال صدايم باش...برای تو اگر رازم

من آواز بيابانم...صدای بغض بارانم

بريده از نيستانم...غمی دارم که می خوانم

من آن دريای دل بازم...که با ساحل نمی سازم

دل آيينه پردازم...ميان دست و آوازم

مرا از بودنم بشناس...که قسمت کرده ام با تو

مرا که خود نمی دانم در آيينه منم يا تو

به من از من شکايت کن...مرا از من حکايت کن

از اين دريای دل تنگی ... به يک جرعه قناعت کن

صدای زخمی سازم ... نه پايانم نه آغازم

برای گم شدن در عشق ... تورا کم دارد آوازم

هوای ابر پاييزم ... به آسانی نمی بارم

ولی با تو فقط با تو ... هزاران گفتنی دارم

مرا قصه ام بشناس ... که با تو قصه ها دارم

صدای بغض بارانم ... مرا بشنو که می بارم

خـــوش بــ ـــﮧ حال مـــــטּ

√√خـــوش بـ ــﮧ حــال آטּ " مردی " کــ ـــﮧ

تو در زندگــیش راه می روی...

خــوش بــ ـــﮧ حال" مردی " که تــ ـو

با حرفهایــ ـت آرامَـــش کنــی...

خـــوش بــ ـــﮧ حال "مردی " که בســـت های " زنانه  تـ ـو "

نوازشــــگر تـــטּ مردانه اش شـــבه!

تا لــ ـب هــایش از آرامِـــــش

به نجوایــی بخنــــבنــב...

خـــوش بــ ـــﮧ حال " مردی " که تــ ـو " زنش " باشــی..!

خـــوش بــ ـــﮧ حال مـــــטּ !!!√√

یِـهــ بــ ـوســه یهــ ـ حُقهــ ـ عآشِقـآنـهــ اَستـ ــــ بَرآیـــِ وَقتـ ـــی کِهــ ــ کَلمـ ـــاتـ دَر بَیآن

اِحساسـ ــاتـــ عآجِـ ــــز اَستـ ـــ .

میـ ـبوسَمتـ ـــــ !

 


 تمام ترانه هایم ترنم یاد توست 


 و تمام نفسهایم خلاصه درنفسهای توست 


 ای زلال ترازباران وپاکترازآیینه به وجود پرمهرتومیبالم 


 وتورا آنگونه که میخواهی دوست دارم 


 پرنده خیالم با یاد تو به اوج آسمانها پرخواهد گشود 


 و زیبایت رابه رخ فرشتگان خواهدکشید 


 تبسمی از تو مراکافیست که ازهیچ به همه چیزبرسم 


فقط تو میدونی

فقط تو میتونی عزیزم

خیلی دوست دارم گلکم

عشق...!

I Love You

یــــ روزی میبوسمت عشقم....
۱ روز مـی بــــــــوسمت ۱روز کـه بــــاران مــــی بـارد

۱روز کــــه چتـــرمــــــــــان دو نـــــــفره شــده ...

۱روز کـه همـه جـا حســابی  خـــــــــــیس اســـــــــت ..

۱روز کـه گونــــــه هایــت از ســـــــــــرما

ســــــــــرخ ... ســـــــــــــرخ

شـــــــده ..ارامــــــــــــتر از هــر چـه تصـــــــــــورش را کــــــنی

اهســــتــــــــــــــــــــه

 مـــــــــــی بوســمتـــــــــــــــــــ ....

دوستت دارم عشقم

دوستت دارم قسم به اشک چشمات    دوستت دارم قسم به تار موهات



دوستت دارم قسم به اون نگاهت    دوستت دارم قسم به چشم پاکت



دوستت دارم قسم به قلب خسته ات    دوستت دارم قسم به لبای بيستت



دوستت دارم قسم به صافی آيينه     دوستت دارم قسم به دل بی کينه



دوستت دارم قسم به گل و گلدون    دوستت دارم قسم به ليلی و مجنون



دوستت دارم قسم به پرواز ابر    دوستت دارم قسم به خورشيد زرد

 

 

 

 

 

 



دوستت دارم قسم به موج دريا    دوستت دارم قسم به عشق زيبا



دوستت دارم قسم به خون رگها    دوستت دارم قسم به رنگ برگها



دوستت دارم قسم به گرمی روز    دوستت دارم قسم به شب خاموش



دوستت دارم قسم به شب سياه    دوستت دارم قسم به سفيدی دلا



دوستت دارم قسم به جون عاشقا   دوستت دارم قسم به جون ماهی ها



دوستت دارم قسم به گلهای زيبا

 

 

به خدا دوستت دارم

    دوست دارم

  

دوستت دارم، نه واسه اينكه تنهام

 

    

دوستت دارم، چون تو گفتي، هميشه هستي باهام

 

    

دوستت دارم، نه واسه اينكه بي قرارم

 

    

دوستت دارم، چون تو گفتي، هيچ وقت نميكني خارم

 

   

دوستت دارم، نه واسه اينكه دربه درم

 

    

دوستت دارم، چون تو گفتي، ميگيري بال و پرم

 

    

دوستت دارم، نه واسه اينكه دل تنگم

 

    

 

 

دوستت دارم، چون تو گفتي، هميشه باهات يكرنگم

 

    

دوستت دارم، نه واسه اينكه دورم

 

    

دوستت دارم، چون تو گفتي، واست يه هم زبونم

 

    

دوستت دارم، نه واسه اينكه هستي تو رويام

 

    

دوستت دارم، چون تو تنهاترین آرزوهایمی

 

 

دوستت دارم، نه واسه ادامة حياتم

 

    

دوستت دارم، چون تويي تنها فرشتة نجاتم

 

    

دوستت دارم، نه واسه يه روز و دو روز

 

    

دوستت دارم، واسه هميشه، واسه هر روز

 

 

 

شعر عاشقانه +عکس

از من رمیده ای و من ساده دل هنوز

بی مهری و جفای تو باور نمی کنم

دل را چنان به مهر تو بستم که بعد از این

دیگر هوای دلبر دیگر نمی کنم

رفتی و با تو رفت مرا شادی و امید

دیگر چگونه عشق تورا آرزو کنم

دیگر چگونه مستی یک بوسه تورا

دراین سکوت تلخ و سیه جستجو کنم

عزیزم گوش کن♥♥

                      

                         

 

     صحبت عاشقی بشه ستاره رو خواب میکنی      

 

دریا رو آتیش میزنی  ابرا رو بی تاب میکنی

 

 

 

وقتی فقط اونو بخوای ماهو نشونه میکنی

 

میری تو قلب آسمون صبرو دیوونه میکنی

 

 

 

 

وقتی میبینی عاشقی دنیارو می ریزی به پاش

 

طلا رو قیمت میذاری با برق ناز خنده هاش

 

 

 

 

وقتی میفهمی عاشقی میری سراغ پنجره

 

قلبت رو میسپاری دستت قصه و عشق و خاطره

 

 

 

وقتی میفهمی عاشقی سوار رویاها میشی

 

میری تا جاده های دور اون بالاها خدا میشی

 

 

 

وقتی میفهمی عاشقی ماه و میخوای شکار کنی

 

میخوای که خورشید خانمو هر شب بری بیدار کنی

 

 

 

وقتی میفهمی عاشقی با آینه خونه میسازی

 

رنگین کمونو میاری تو گردن ماه میندازی

 

 

 

وقتی میفهمی عاشقی می خوای همه خبر بشن

 

گلا  به  خاطر شما تازه  و  تازه  تر بشن

 

 

 

وقتی میفهمی عاشقی میبینی پادشاه شدی

 

از همه ی   مردم شهر یه آسمون جدا شدی

 

 

وقتی می بینی خودت میمونی و خودش

مطالب عاشقانه

 

پسر به دختر گفت اگه یه روزی به قلب احتیاج داشته باشی اولین نفری هستم که

 

میام تا قلبمو با تمام وجودم

 

تقدیمت کنم.دختر لبخندی زد و گفت ممنونم


تا اینکه یک روز اون اتفاق افتاد..حال دختر خوب نبود..نیاز فوری به قلب

 

داشت..از پسر خبری نبود..دختر با خودش

میگفت :میدونی که من هیچوقت نمیذاشتم تو قلبتو به من بدی و به خاطر من خودتو

 

فدا کنی..ولی این بود اون

 

حرفات..حتی برای دیدنم هم نیومدی…شاید من دیگه هیچوقت زنده نباشم.. آرام

 

 

گریست و دیگر چیزی نفهمید…

چشمانش را باز کرد..دکتر بالای سرش بود.به دکتر گفت چه اتفاقی افتاده؟دکتر

 

گفت نگران نباشید پیوند قلبتون با

 

موفقیت انجام شده.شما باید استراحت کنید..درضمن این نامه برای شماست..!


دختر نامه رو برداشت.اثری از اسم روی پاکت دیده نمیشد. بازش کرد و درون آن

چنین نوشته شده بود:

سلام عزیزم.الان که این نامه رو میخونی من در قلب تو زنده ام.از دستم ناراحت

 

نباش که بهت سر نزدم چون

میدونستم اگه بیام هرگز نمیذاری که قلبمو بهت بدم..پس نیومدم تا بتونم این کارو

 

انجام بدم..امیدوارم عملت

 

موفقیت آمیز باشه.(عاشقتم تا بینهایت)

 


قلب

قلب


دختر نمیتوانست باور کند..اون این کارو کرده بود..اون قلبشو به دختر داده بود..


آرام اسم پسر را صدا کرد و قطره های اشک روی صورتش جاری شد..و به

 

خودش گفت چرا هیچوقت حرفاشو باور نکردم…

 

 

چند تا دوستم داری؟؟؟

سلام از من می پرسی « چقدر دوستم داری »؟ ـ چقدر؟؟ آخه مگه اندازه داره؟

 نمی شه گفت چقدر!!! مگه میشه گفت یه مادر چقدر بچه اش رو دوست داره؟

   یا یه آدم با ایمان چقدر خدا رو دوست داره؟ مگه می شه گفت چند تا قطره

بارون می باره؟ یا چند تا شاخه گل وجود داره ؟ نه نمیشه گفت. خیلی چیزا اندازه

نداره. مثل خیلی از دوست داشتن ها. نگاه کن... دیدن خودش معیار بزرگیه برای

اندازه خیلی چیزا... وقتی به رابطه بچه و مادرش نگاه میکنی، یا به عبادت یه

مومن، به قطره های بارون یا به گلهای قشنگ، خیلی چیزا رو می فهمی. مگه نه؟

به من نگاه کن. به عمق نگاهم. وقتی خوب غرق شدی اونوقت جواب سوالت رو

پیدا می کنی. راستی اگه تونستی اندازه بگیری به منم بگو... فقط میگم دوست دارم...

 

زندگیم مثل رشته ریاضی شده!!!
خدایا ، توی ریاضی زندگی بدجوری زیر رادیكال سخت تنهائی گیر كردم و دارم مثل یك عدد اصم گم میشم توی بازه باز آرزوهام كه تا بینهایت ادامه داره .
   مثل یك نقطهy خسته ، به دنبال x خودم تمام صفحه دو بعدی روزگار رو طی كردم . نمی دونم گزاره رابطه بینمون چیه ؟ ولی خوب می دونم كه هر چه پیش می ره من از xخودم دورتر میشم.
   خدایا بد جوری دلم برای دورانی كه كه یك عدد صحیح بودم تنگ شده . یك عدد صحیح ساده بدون هیچ توان و ضریبی كه دركش رو سخت كنه .
   توی دنیای یك بعدی بچگیم فرمولهای خوشبختیم چقدر ساده جلوه می كردند! توی اون دنیام از مجهولات آینده خبری نبود . من بودم و یك جدول ضرب كه حسابش همیشه دو دو تا،چهار تا بود . قدر مطلق تمام كارهام با نیت كاهام همیشه برابر بود و من می دونستم كه انتهای محور زندگیم به سوی كیه ! همیشه اون بی نهایت پیش روم بود.
   ولی كم كم با كشف ریاضی زندگی فهمیدم كه چه آسون می تونم تبدیل بشم به یك عدد مختلط و بعد اونقدر خودم رو گویا كردم كه حاضر شدم همه چیز رو به زبون بیارم و هیچ وقت نترسیدم كه اون بینهایت رو گم كنم . تازه فهمیدم كه زندگی ابعاد دیگه ای هم داره .
   كاش دفتر ریاضیم گم می شد ، كاش كتابم می سوخت و من همیشه صفر میشدم و در جا میزدم! ولی من قاطی تمام اعداد شدم ، وارد تمام فرمولها شدم و بعد آلوده و گنگ رسیدم به اینجائی كه هستم . حالا مجموعه زندگیم تهی شده .
   حالا حتی خودم هم نمیدونم كه چی هستم ولی اینو خوب می دونم كه اون بینهایت كیه، چیه و كجایت؟ اون بینهایت تو بودی و تو هستی و واسه من همین بسه!
عشق ماندگار


عشق ماندگار

 

           روی سنگ سخت و کهن زندگی از دیرباز ردی باقی مانده است

  اثری که جاودانی است و هرگز محو نخواهد شد.دست فرشته ی 

 مهربان عشق  با قلمی زرین بر صفحه ی روزگار در ازل نقشی

 زد که تا ابد پایدار خواهد ماند.نقشی از پیوند دو قلب پاک و ساده

 که روزی در یک نگاه خلاصه شده و به هم گره خوردند و بر

 تابلوی حیات بر روی رنگین کمان دوستی ها و محبت ها برای 

 همیشه ماندگار شدند.

 امیدوارم اگه عاشق میشید عشقتون حقیقی باشه ،عاشق شدن آسونه ولی  مهم

 اینه که بتونید عشق رو تا ابد تو قلبتون نگه دارید و هیچ چیزنتونه اونو کمرنگ

 کنه در این صورته که شما عاشق واقعی و عشقتون عشق حقیقیه...

 و کلام آخر: تنها ماندن بهنر از گدایی عشق است.

گنجشک و خدا

 

گنجشک و خدا

روزها گذشت و گنجشک با خدا هیچ نگفت، فرشتگان سراغش را از خدا گرفتند و خدا هر بار به فرشتگان اين گونه مي‌گفت: مي‌آيد، من تنها گوشي هستم كه غصه‌هايش را مي‌شنود و يگانه قلبي‌ام كه دردهايش را در خود نگه مي‌دارد و سر انجام گنجشك روي شاخه‌اي از درخت دنيا نشست.

 فرشتگان چشم به لبهايش دوختند، گنجشك هيچ نگفت و خدا لب به سخن گشود:

 "با من بگو از آنچه سنگيني سينه توست". گنجشك گفت: لانه كوچكي داشتم، آرامگاه خستگي‌هايم بود و سرپناه بي كسي‌ام.

 تو همان را هم از من گرفتي. اين توفان بي موقع چه بود؟ چه مي‌خواستي از لانه محقرم كجاي دنيا را گرفته بود؟ و سنگيني بغضي راه بر كلامش بست. سكوتي در عرش طنين انداز شد. فرشتگان همه سر به زير انداختند.

 خدا گفت: ماري در راه لانه ات بود. خواب بودي. باد را گفتم تا لانه‌ات را واژگون كند. آنگاه تو از كمين مار پر گشودي. گنجشك خيره در خدايي خدا مانده بود. خدا گفت: و چه بسيار بلاها كه به واسطه محبتم از تو دور كردم و تو ندانسته به دشمني‌ام بر خاستي.

 اشك در ديدگان گنجشك نشسته بود. ناگاه چيزي در درونش فرو ريخت. هاي هاي گريه‌هايش ملكوت خدا را پر كرد.

زندگی ، وقتی میدانم...

وقتي مي دانم

 

وقتي راهي نيست ميان اين همه ماندن و عمري رفتن

وقتي مي دانم

آن دستها براي من نمي ماند و اين لبخند نيز

وقتي قرار نيست نه تو بروي نه من ،

مي خواهم تو برايم دستهايت را معنا كني

و مجسمه اي بسازي از عرياني خيالم

و بعد از نو باور كني كه به تو عادت كرده ام !!!

من دورترها باور كرده ام كه به من عادت كرده اي

گوش كن !

انگار كسي آن دورها ، آمدن زمستان را فرياد مي زند

انگار كسي از باران مي گويد

و انگار باز عشقي ....!

ولش كن

همين بس كه هم تو هستي

هم من ،

هم باران ،

هم زمستان .

بقيه تنها بهانه است .....!

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد

 

زندگی

 در افسانه‏ها آمده، روزی كه خداوند جهان را آفرید، فرشتگان مقرب را به بارگاه خود فراخواند و از آنها خواست تا برای پنهان كردن راز زندگی پیشنهاد بدهند. یكی از فرشتگان به پروردگار گفت: خداوندا، آنرا در زیر زمین مدفون كن. فرشته دیگری گفت: آنرا در زیر دریاها قرار بده. و سومی گفت: راز زندگی را در كوه‏ها قرار بده.

ولی خداوند فرمود: اگر من بخواهم به گفته‏های شما عمل كنم، فقط تعداد كمی از بندگانم قادر خواهند بود آنرا بیابند، در حالی كه من میخواهم راز زندگی در دسترس همه بندگانم باشد. در این هنگام یكی از فرشتگان گفت: فهمیدم كجا، ای خدای مهربان، راز زندگی را در قلب بندگانت قرار بده، زیرا هیچكس به این فكر نمی‏افتد كه برای پیدا كردن آن باید به قلب و درون خودش نگاه كند.

و خداوند این فكر را پسندید.

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد

 

خدایا کمکم کن ...

 

خدایا کمکم کن  

 

 

 

 تا عاشقانه ترین نگاهها را در چشمانش بریزم

           
 

 خدایا کمکم کن

 

 تا در بعد عشق او بهترین و شیرین ترین باشم

 

 به من کمک کن

 

 تا سرودن عشق را به هنگام طلوع افتاب هر بام

 

 

 

 

 بر لبانش جاری سازم

 

 

 

 و راز عشق را در گوشش سر ده

 

 

 

 خداوندا

 

 

 او را نگه دار که من

 

 

 به عشق او زنده ام...

 

 

 

 
روزنامه نگار خلاق...

روزي مرد کوري روي پله‌هاي ساختماني نشسته و کلاه و تابلويي را در کنار پايش قرار داده بود روي تابلو نوشته شده بود: من کور هستم لطفا کمک کنيد.

روزنامه نگارخلاقي از کنار او مي گذشت، نگاهي به او انداخت. فقط چند سکه در داخل کلاه بود. او چند سکه داخل کلاه انداخت و بدون اينکه از مرد کور اجازه بگيرد تابلوي او را برداشت آن را برگرداند و اعلان ديگري روي آن نوشت و تابلو را کنار پاي او گذاشت و آنجا را ترک کرد.

عصر آنروز، روز نامه نگار به آن محل برگشت، و متوجه شد که کلاه مرد کور پر از سکه و اسکناس شده است. مرد کور از صداي قدم هاي او، خبرنگار را شناخت و خواست اگر او همان کسي است که آن تابلو را نوشته، بگويد که بر روي آن چه نوشته است؟

روزنامه نگار جواب داد: چيز خاص و مهمي نبود، من فقط نوشته شما را به شکل ديگري نوشتم و لبخندي زد و به راه خود ادامه داد. مرد کور هيچوقت ندانست که او چه نوشته است ولي روي تابلوي او خوانده مي شد:

 

امروز بهار است، ولي من نمي توانم آنرا ببينم !!!!!

دوست دوست دارم

http://axgig.com/images/76345705103629583174.jpg

 

برگرد بابا...!

کارت پستال درخواستی طراحان

حس عشق

کارت پستال درخواستی طراحان

تا حالا این حس رو تجربه کردی...

 

دیدی که چه حس قشنگیه...

 

تا حالا دلت خواسته که همیشه و همه جا در کنار یکی باشی...

 

تا حالا دلت خواسته به کسی بگی دوستت دارم...

 

تا حالا دلت خواسته خودت رو برای کسی فدا کنی...

 

تا حالا شبها وقتی همه خوابن تو خلوت خودت

 

به خاطر وجود کسی گریه کردي...

 

تا حالا خدا را به خاطر خلقت کسی ستایش کردی...

 

تا حالا شده خوشبختی کسی رو بخوای بدون این که خودت جایی تو این

خوشبختی داشته باشی و شاید خوشبختی اون در گرو نابودی تو باشه ....

 

آره!! ؟؟؟

 

به این میگن عشق...!!!

گریه

کارت پستال درخواستی طراحان

 

گریه کردم! گریه هم این بار آرامم نکرد.


هرچه کردم ـ هر چه ـ آه انگار آرامم نکرد.

 


روستا از چشمِ من افتاد، دیگر مثلِ قبل

 


گرمی آغوش شالیزار آرامم نکرد.

 


بی‌تو خشکیدند؛ پاهایم کسی راهم نبرد.

 


دردِ دل با سایه‌ی دیوار آرامم نکرد.

 


خواستم دیگر فراموشت کنم اما نشد.

 


خواستم اما نشد، این کار آرامم نکرد.


سوختم آن‌گونه در تب؛ آه از مادر بپرس


 

دستمالِ تب‌بُر نم‌دار آرامم نکرد.

 

ذوق شعرم را کجا بردی؟ که بعد از رفتنت؛


عشق ؛ شعر ؛ دفتر ؛ خودکار آرامم نکرد.

 

دلم گرفته

کارت پستال درخواستی طراحان

دلم از رفتن تو خيلي وقتا تنگ مي شه

واسه بودن در كنارت هميشه دلتنگ مي شه

همه شب تا به سحر چشم انتظارم تا بياي

نمي دوني كه چقدر بدون تو دنيا جهنم

نمي دونم كه چرا وقتي نيستي دل من تنهاي تنهاست       با تموم آدما

تو بر میگردی....

کارت پستال درخواستی طراحان

 

 

 

رو به این جاده به بن بست برویه نفر میونمون هست ! برو

 

 

این صدا رو خاطرت از یاد بردبس که من خوندم و آواز نشد

 

 

 

همه ی سعیمو کردم مگه نه من به هر دری زدم باز نشد

 

 

 

دست تو رو شد ولی من باختم بس که بازی تو بی قاعده بود

 

 

 

همه راز دلمو فهمیدم  بس که این کار تو بی فایده بود .

 

 

 

رو به این جاده به بن بست برو یه نفر میونمون هست ! برو

 

 

 

شک ندارم که تو برمیگردی فرصت خوب من ! از دست برو

 

 

 

تو هنوزم با تنم غریبه ای  من به عطر تنت عادت دارم

 

 

 

تو کنار من دروغی ولی  من کنار تو حقیقت دارم

 

 

 

باورم نمیشه که غمگینی اینکه میخندی به من یعنی نه

 

 

 

از تو میپرسم بگی شاید تو هم و سکوتت دائما یعنی نه

 

 
 

رو به این جاده به بن بست برویه نفر میونمون هست ! برو

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

شک ندارم که تو برمیگردیفرصت خوب من ! از برو

حس عشق

کارت پستال درخواستی طراحان

دارم با نبودنـَتـــ كنار مے آیـَم


فقط

بابودنت

كنار نمے آید دلـَمـ




بهانه های دنیا تو را از یادم نخواهد برد...

من تو را در قلبم دارم

نه در دنیا ...




تــــو هــــم شــــده ای انقــــلاب زنــــدگــــی مــــن

حــــالا هــــر آنچــــه در زنــــدگــــی مــــن اســــت تــــاریــــخ دار شــــده

قبــــل از "تــــو" ....

بعــــد از "تــــو"....




دیـــــگر بتــــو فکـــر نـــمیـــکنـــم ....

گنـــاه اســـت ...

چـــــشم داشــــتن به مــــالِ غــــریبــــه هــــا...!!!




قلبم تیر می كشد !.!.!

این تنها طرحیست كه از تو در سینه ام یادگار مانده است !.!.!



خوب من ...

سیب را چیدم

تـا ببینی تو را میخواهم ،

نه بهشت را . . .




سیصد و شصت و پنجمین روزی است که

نه نامه ای بسته شد به پای پرنده ای

و نه پرنده ای نشست لب پنجره اتاقـــِـ زیر شیربانی ...

نکند فراموشکار شده ای ...

.

.

.

دلم محکم چکی زیر گوشــِـ عقــل زد و گفت :

زبانت را گاز بگیر ..



جایی هست که دیگه کم میاری

از اومدن ها , رفتن ها , شکستن ها . .. .

جایی که فقط میخوای یکی باشه ، یکی بمونه نره

واسه همیشه کنارت باشه

من الان اونجام .....!

... تو کجایی ؟

تولد

کارت پستال درخواستی طراحان

عشق دوست دارم.

 

 

عشق دوست دارم

 

کارت پستال درخواستی طراحان

  با تو آغاز نکردم که روزی به پایان برسانم.

   
عاشقت نشدم که روزی از عشق خسته شوم.

 

    

با تو عهد نبستم که روزی عهدم را بشکنم.

 

 

 

  
همسفرت نشدم که روزی رفیق نیمه راهت شوم.

 

 

 

 

همنفست نشدم؛ که روزی عطر نفسهایم را از تو دریغ کنم.

 

 
و با یاد تو زندگی نمیکنم که روزی فراموشت کنم.


با تو آغاز کردم که دیگر به پایان نیندیشم.


عاشقت شدم؛ که عاشقانه به عشق تو زندگی کنم.


با تو عهد بستم؛ که با تو تا آخرین نفس بمانم.


همسفرت شدم؛ که تا پایان راه زندگی با هم باشیم.


همنفست شدم؛ که با عطر نفسهایت زنده بمانم.


و با یادت زندگی میکنم؛ که همانا با یادت زندگی برایم زیباست.


همچنان لحظات زیبای با تو بودن میگذرد ،


از آغاز تا به امروز عاشقانه با تو مانده ام ای همسفر من در جاده های نفسگیر زندگی.


اگر در کنار من نباشی با یادت زندگی میکنم ،


آن لحظه نیز که در کنارمی با گرمی دستهایت و نگاه به آن چشمان زیباست زنده ام.


ای همنفس من بدون تو این زندگی بی نفس است ،


عاشق شدن برایم هوس است و مطمئن باش این دنیا برایم قفس است.


با تو آغاز کرده ام که عاشقانه در دشت عشق طلوع کنم ، طلوعی که با تو غروبی را نخواهد داشت.


و همچنان لحظات زیبای با تو بودن میگذرد ، لحظه هایی سرشار از عشق و محبت.


با تو بودن را میخواهم نه برای فرداهای بی تو بودن.


با تو بودن را میخواهم برای فرداهای در کنار تو بودن.

 

 

  
با تو بودن را میخواهم برای فرداهای عاشقانه تر از امروز.

 


پس ای عزیز راه دورم با من باش ، در کنارم باش و تا ابد همسفرم باش.

 

شعرهای عاشقانه

 

 

شعرهای عاشقانه

کارت پستال درخواستی طراحان

برگرد... یادت را جا گذاشتی نمی‌ خواهم عمری به این امید باشم که

برای بردنش برمی ‌گردی

 

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

 

با آنکه انتقام از دشمن حرام نیست...در عفو لذتی است که در انتقام نیست

 

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

 

گرچه سکوت بلندترین فریاد عالم است
ولی گوشم دیگر طاقت فریادهای تو را ندارد
کمی با من حرف بزن...

 

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

 

دلتنگ تو امروز شدم تا فردا...
فردا شد و باز هم تو گفتی فردا...
امروز دلم مانده و یه دنیا حرف...
یک هیچ به نفع دل تو تا فردا!!!

 

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

 

چیزیم نیست خرد و خمیرم فقط همین
کم مانده است بی تو بمیرم فقط همین
از هرچه هست و نیست گذشتم ولی هنوز
در عمق چشمهای تو گیرم فقط همین

 

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

 

با تو از عشق میگفتم
از پشیمانی
و از اینکه فرصتی دوباره هست یا نه ؟!...
در جواب صدایی بی وقفه می گفت:
"دستگاه مشترک مورد نظر خاموش می باشد!!!"

 

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

 

دلبرکم چیزی بگو به من که از گریه پرم
به من که بی صدای تو از شب شکست می خورم
دلبرکم جیزی بگو به من که گرم هق هق ام
به من که آخرینه ی اواره های عاشقم
چیزی بگو که آینه خسته نشه از بی کسی
غزل بشن ترانه هام نه هق هق دلواپسی

 

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

 

هنوز عشق تو امید بخش جان من است
خوشا غمی که ازو شادی جهان من است
چه شکر گویمت ای هستی یگانه ی عشق
که سوز سینه ی خورشید در زبان من است
اگر چه فرصت عمرم ز دست رفت بیا
که همچنان به رهت چشم خون فشان من است

 

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

 

تو که تنها کسی هستی که جان را در تو می جویم
نمی دانم چه خواهد شد اسیرم در دو راهی ها
غرورم یکطرف ماند و دل دیوانه ام اینجا
چه می شد بشکنم روزی غرور جنس سنگی را
بگویم عاشقت هستم بمان با من تو ای زیبا

 

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

 

 

از این همه احساس
یک عالمه حسرت به من دادی
و خود
در بی نگاهی یک آینه
پنهان شدی
می دانی چرا
قاصدک را دوست دارم؟
چون نه از تو
بلکه از امید آمدنت
خبر می آورد

 

 

اگرنبود...
اگرنبود...؟

اگر دروغ رنگ داشت؛
هر روز شاید ؛ ده ها رنگین کمان در دهان ما نطفه میبست
و بیرنگی کمیاب ترین چیزها بود

اگر
شکستن قلب و غرور صدا داشت؛
عاشقان سکوت شب را ویران میکردند

اگر
براستی خواستن توانستن بود؛
محال نبود وصال !
و عاشقان که همیشه خواهانند؛
همیشه میتوانستند تنها نباشند

اگر
گناه وزن داشت؛
هیچ کس را توان ان نبود که قدمی بردارد ؛
تو از کوله بار سنگین خویش ناله میکردی ...
و من شاید ؛ کمر شکسته ترین بودم

اگر
غرور نبود؛
چشمهایمان به جای لبهایمان سخن نمیگفتند ؛
و ما کلام محبت را در میان نگاههای گهگاهمان جستجو نمیکردیم

اگر
دیوار نبود؛ نزدیک تر بودیم ؛
با اولین خمیازه به خواب میرفتیم
و هر عادت مکرر را در میان زندان حبس نمیکردیم

اگر
خواب حقیقت داشت؛
همیشه خواب بودیم
هیچ رنجی بدون گنج نبود ... ولی گنج ها شاید بدون رنج بودند

اگر
همه ثروت داشتند؛
دل ها سکه ها را بیش از خدا نمی پرستیدند
و یکنفر در کنار خیابان خواب گندم نمیدید ؛
تا دیگران از سر جوانمردی ؛
بی ارزش ترین سکه هاشان را نثار او کنند
اما بی گمان صفا و سادگی میمرد ....
اگر
همه ثروت داشتند

اگر
مرگ نبود؛
همه کافر بودند ؛
و زندگی بی ارزشترین کالا یود
ترس نبود ؛ زیبایی نبود ؛ و خوبی هم شاید اگر عشق نبود؛
به کدامین بهانه میگریستیم ومیخندیدیم؟
کدام لحظه نایاب را اندیشه میکردیم؟
و چگونه عبور روزهای تلخ را تاب میاوردیم؟
آری بی گمان پیش از اینها مرده بودیم ....

اگر
عشق نبود
اگر
کینه نبود؛
قلبها تمامی حجم خود را در اختیار عشق میگذاشتند

اگر
خداوند؛
یک روز آرزوی انسان را برآورده میکرد
من بی گمان دوباره دیدن تو را آرزو میکردم و تو نیز هرگز ندیدن مرا
آنگاه نمیدانم
براستی خداوند کدامیک را می پذیرفت؟

فقط به خاطر عشق

                                              فقط به خاطر عشق


azarpix.com_2_love_matn454 (4).jpg



تاریکی غروب را به بهانهُ روشنی فردا ...

....

تلخی غمی که می گذرد را به خاطر شیرینی لحظه هایی که می آید..

....

سختی فراق را با امید به وصال....

....

 ودر و رنج رسیدن به معشوق را  

....

     فقط به خاطر عشق

....

     پذیرا هستم...     

         ...       

Rose Vine

[بقیه در ادامه مطلب]     

عاشق...!!!
      

                                                                                                                              عاشق...!!!

*حــــــوای* کسی نـــــمی شــوم که به هــــــوای دیگری برود...

تنهاییم را با کسی قسمت نـــمی کنم که روزی تنهایم بگذارد...
 

روح خداست که در من دمیـــده شده و احســـــاس نام گرفته...
 

ارزان نمی فروشمش...
 

دستهایم بــالین کودک فردایم خواهد شد...
 

بی حرمتش نمی کنم و به هرکس نمی سپارمش...
 

پـــاییــــــز است... 


باران بی وقفه این روزها هوای عاشقی به سرم می اندازد...
 

لبـــــریــــزم از مهـــــر...
 

اما استــــــــوار...
 

سودای دلم قسمت هر بی سروپا نیست...
 

عشق *حـــوای* ایرانی با شکوه است و بــــــــزرگ...
 

*آدمی* را برای همراهی برمی گزیند ، شریــف ، لایــق ، فروتـــــن و

 http://dc346.4shared.com/img/3PYvSHaa/s3/0.16869198813080144/3_online.png



گریه نمی کنم
گریه نمی کنم


گریه نمی‌کنم نه اینکه سنگم .. گریه غرورمو بهم می‌زنه


مرد برای هضم دلتنگی هاش .. گریه نمی‌کنه قدم می‌زنه


گریه نمی‌کنم نه اینکه خوبم .. نه اینکه دردی نیست نه اینکه شادم


یه اتفاق نصفه نیمه‌ام که .. یهو میون زندگی  افتادم


یه ماجرای تلخ ناگزیرم .. یه کهکشونم ولی بی‌ستاره


یه قهوه که هرچی شکر بریزی .. بازم همون تلخی نابو داره


اگه یکی باشه منو بفهمه .. براش غرورمو بهم می‌زنم
گریه که سهله زیر چتر شونش .. تا آخر دنیا قدم می‌زنم

داستان های عاشقانه و...

                                       داستان های عاشقانه


زود قضاوت نکنید.


ﻣﺮﺩ ﻣﺴﻨﯽ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﭘﺴﺮ25ﺳﺎﻟﻪ ﺍﺵ ﺩﺭ ﻗﻄﺎﺭ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ.ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ


ﮐﻪ ﻣﺴﺎﻓﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﺻﻨﺪﻟﯽ


ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ،ﻗﻄﺎﺭ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﺣﺮﮐﺖ ﮐﺮﺩ.ﺑﻪ ﻣﺤﺾ ﺷﺮﻭﻉ


ﺣﺮﮐﺖ ﻗﻄﺎﺭ ﭘﺴﺮ25ﺳﺎﻟﻪ


ﮐﻪ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ


تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد

[بقیه درادامه مطلب]

من، خدا را دارم.
                                               من، خدا را دارم.


خندم می گیرد از تقلایت ای دنیا که چگونه در پی آنی که زمینم بزنی.

ای دنیای پر از سراب این را بدان:

اگر تمام غم هایت را بر دلم فرو ریزی، هرگز در مقابلت کمر خم نخواهم کرد.

اگر تمام دردها و رنج هایت را بر سرم آوری، هرگز در مقابلت زانو نمی زنم.

اگر تمام سختی ها را زمینه راهم کنی، هرگز زندگی را در مقابلت نمی بازم.
اصلا
 هر چه خواهی کن، هر چه خواهی باش...

ولی همیشه این را بدان


 من، خدا را دارم.





آنچه نباید وابستگی نشاید،

هیچ كس لایق وابستگی نیست جز او ...

 و اگر به غیر او وابسته شدیم مجازاتش جهنم" جدائیست "

چرا كه خود را از برای ما نمی خواهد كس، ما را همه از برای خود میخواهند.

فقط اوست كه ما را برای خودمان می خواهد ..


 با او باید همواره آشتی بود و در قهر و آشتی همواره او را دوست

 داشت ودر قهرو آشتی از او جدا نشد.



         کسی را تحقیر مکن،               شاید محبوب خدا باشد؛

دلی را نشکن، شاید خانه خدا باشد؛

از کمکی دریغ مکن، شاید کلید بهشت باشد؛

سر نماز اول وقت حاضر شو، شاید آخرین دیدارت با خدا در زمین باشد...


سلامی از جنس بلور و...

سلامی از جنس بلور و...


آه از این همه بغض......

حالا ديگر تنها سکوت بهانه ایست برای اشکی که

 گه گاه بر آستين خاطره ها یم خشک میشود



عشق یعنی خون دل یعنی جفا عشق یعنی درد و دل یعنی صفا

عشق یعنی یک شهاب و یک سراب عشق یعنی یک سلام و

یک جواب عشق یعنی یک نگاه و یک نیاز عشق یعنی عالمی راز و نیاز.



خنده تلخ آدم ها همیشه از دلخوشی نیست.  


       گاهی شکستن دلی کمتر از آدم کشی نیست.


گاهی دلی بد تنگ میشه تو گریه ام کم میاره.


   یه حرف خیلی ساده ام گاهی چقدر غم میاره.

azarpix.com_2_love_matn454 (8).jpg



زندگی

زندگی 


                  


جز غم و اندوه و باورهای خیالی چیزی نبود


 

پس خداوندا سهم من از شادیهایت کجاست؟



زندانی در آرزوی پر کشودن و رفتن به آنسوی میله ها

زندانی دیگر از قفس تنگ و تاریکش خسته شده بود

 

به دنبال راهی برای نجات و پر گشودن بود

 

تا شاید راهی به آنسوی امید و آرزوهایش یابد

 

غافل از اینکه تنها جای امن و آرام برای او

همین زندان و قفس تنگ و تاریکش بود

غافل از اینکه این دنیا دیگر آن جای امید و آرزوهایش نیست

 

او نمی داند چه بر سر این دنیا آمده

هنوز به خیال خود دنیا را رنگین و زیبا می بیند

برای خود چه خوابهایی که ندیده است

 

در همین افکار غوطه ور بود

پرنده ای پر گشود راه خود را کج کرد

انگار پرنده کوچک به او پناه آورده بود

 

قلب کوچک پرنده در دستان زندانی آنچان می تپید

زندانی سراغ دنیا و زیبایی هاش را از او گرفت

پرنده کوچک بالهایش را گشود و به زندانی گفت

بالهایم از آن تو و به جای آن قفس تنگ و تاریکت از آن من باشد

تو پر بگشا و برو مرا بال و پری نیاز نیست

و من در قفس تو آرام می گیرم

شکلک های محدثه جون

عاشقانه
عاشقانه 

دير گاهيست که تنها شده ام قصه غربت صحرا شده ام 

وسعت درد فقط سهم من است باز هم قسمت غم ها شده ام

دگر آيينه ز من بي خبر است که اسير شب يلدا شده ام

من که بي تاب شقايق بودم همدم سردي يخ ها شده ام

کاش چشمان مرا خاک کنيد تا نبينم که چه تنها شده ام

گاهی تنهایی آنقدر قیمت دارد که درب را باز نمی کنم  


 حتی برای"تو" که سالها منتظر در زدنت بودم


برای دوست داشتن محتاج دیدنت نیستم...


اگر چه نگاهت آرامم می کند محتاج سخن گفتن با تو نیستم...


اگر چه صدایت دلم را می لرزاند 

محتاج شانه به شانه ات بودن نیستم...

اگر چه برای تکیه کردن.شانه ات محکم ترین و قابل اطمینان ترین است

دوست دارم

نگاهت کنم ...صدایت را بشنوم...به تو تکیه کنم 

دوست دارم بدانی 

حتی اگر کنارم نباشی
 
باز هم 

نگاهت می کنم ... صدایت را می شنوم...به تو تکیه می کنم

همیشه با منی و همیشه با تو هستم هر جا که باشی



تا خیالت به سرم میزنه گریم می گیره
 آروم....

آروم...

دل تنگم... داره بی تو می میره




زندگی یعنی ناخواسته به دنیا آمدن

مخفیانه گریستن 

دیوانه وار عشق ورزیدن

 و عاقبت در حسرت آنچه دل می خواهد و منطق نمی پذیرد سوختن



تقدیم به آنکه دوری اش غمم 

خانه اش قلبم

وفراموشی اش مرگم است


 سراغم رو نمیگیری !چی شد 

رفتی با یکی دیگه

چی شد افتادم از چشمات

غرق خیال کی شدی که دیگه به چشمات نمیام.

این همه بی توجهی به من بیشتر از این داغونم نکن

این همه بی توجهی به بغض صدام به کی داری فکر میکنی

آه عشقم من فانوس لبخندت بودم

غرورت 
گریه ات 
خشمت 

اسیرم   خسته ام   تنهام   دلشکسته ام   مرا در یاب.....

گر در نیابی میمیرم.

a.jpg
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 8 صفحه بعد