عشق من: MARYAM عاشقانه ترین وبلاگ روز دنیا
| ||
|
گذشت
مرداب به رود گفت :
تو چقدر زیبایی؟
رود گفت: من گذشتم ؛ تو هم بگذر....
ساده نیست
ساده ميگويم عزيزم ؛ دل بريدن ساده نيست
چشمهاي مهربانت را نديدن ساده نيست
اززمان رفتنت خورشيدراگم كردن ساده نیست
ناله هاي ابر را هر شب شنيدن ساده نيست
به سلامتی عزیزان به سلامتی درخت! نه به خاطرِ میوش، به خاطرِ سایش. به سلامتی دیوار! نه به خاطرِ بلندیش، واسه اینکه هیچوقت پشتِ آدم روخالی نمیکنه. به سلامتی دریا! نه به خاطرِ بزرگیش، واسه یکرنگیش.
به سلامتی سایه! که هیچوقت آدم رو تنها نمیذاره.
به سلامتی پرچم ایران! که سهرنگه، تخممرغ! که دورنگه، رفیق! که یهرنگه. به سلامتی همه اونایی که دوسشون داریم و نمیدونن، دوسمون دارن و نمیدونیم. به سلامتی نهنگ! که گندهلات دریاست. به سلامتی زنجیر! نه به خاطر اینکه درازه، به خاطر اینکه به هم پیوستس. به سلامتی خیار! نه به خاطر «خ»ش، فقط به خاطر «یار»ش. به سلامتی شلغم! نه به خاطر (شل)ش، به خاطر(غم)ش. به سلامتی کرم خاکی! نه به خاطر کرمبودنش،به خاطر خاکیبودنش به سلامتی پل عابر پیاده! که هم مردا از روش رد میشن هم نامردا ! به سلامتی برف! که هم روش سفیده هم توش. به سلامتی رودخونه! که اونجا سنگای بزرگ هوای سنگای کوچیکو دارن. به سلامتی گاو! که نمیگه من، میگه ما. به سلامتی دریا! که ماهی گندیدههاشو دور نمیریزه. به سلامتی سنگ بزرگ دریا!که سنگای دیگه رو میگیره دورش. به سلامتی بیل! که هرچه قدر بره تو خاک، بازم برّاقتر میشه. به سلامتی دریا! که قربونیاشو پس میآره. به سلامتی تابلوی ورود ممنوع! که یه تنه یه اتوبان رو حریفه. به سلامتی عقرب! که به خواری تن نمیده. (عرض شودکه عقرب وقتی تو آتیش میره و دورش همش آتیشه با نیشش خودش میکُشه که کسی نالههاشو نشنوه) به سلامتی سرنوشت! که نمیشه اونو از "سر" نوشت. به سلامتی سیم خاردار! که پشت و رو نداره. منبع : http://aidablog.rozblog.com]]>
Love
همـــيــشه بــا به دســـت آوردن اون کـــــسي کــه دوســتـش داريــم نـمـــيـتـوانــيـــم صـــاحـبــش شـــيم، گــــاهــي لازمــه ازش بـگـــذريـــم تـا بـتـــونـيـم صــاحـبش بــشــيـم!!!! آهــــای تـــو....!! تـــویـــی کــه مـیـگـــفــتی : دیـــگه مـثـــه مـن پـیـــدا نـمــیــکــنی !! واقــعــا فــک مــیــکــردی بــعــد از تــو، دنــبــال یـکـــی مـثـــه تــو مـیــگـــردم؟؟ اولـیـــن ها هـمـــیــشـه تـــوذهـــن آدم مـیـــمــونــن. . . . ســعـــی کــن اولــیـنـت بـهـتـــریـنـت بــاشـــه کـــاش آدمها یکم جـــرات داشتن … گوشی رو برمیداشتــن و زنگ میـزدن و میگفتــن : ببیــن ؛ دلـــم واست تنگــــ شده ، واســه هیـــچ چیــز دیـگه ای هـــم زنـگ نــــزدم … ! تنهــایی یعنی بیــن آدمــایی بـاشی که میـگــن دوستــت دارن ولــــــی کــنار دلتنگیات نیـــــستن سایـــه ها محصول پشـت کردن دیــوارها بـه آفتابنــد ، گستاخـی دیوارهـا را تقلیــد نکنیـم تـــا آفتابــی بـمـــانـیــم میــری خودکـار بیک میخری۱۰۰ تومـن، ولی لاک غلط گیـر ۸۰۰ تومن. تو این زندگــی حتی رو کاغــذ هم اشتبـاه کنـی برات گرون تمــوم میشـه... با اینــکه از تنهایـی میترسـم دوســت دارم تو قلب تــو باشـم تنهای تنهای تنهـــا شدم مثل عروسـک با دوتاچشـم شیشه ای با یک نـگاه ثابت ولـــــــــی! نمیخوام بافشار هر دستی بگم:دوستــت دارم... وقتی یه دختــر به خاطر یه پســر اشـک میریـزه .... يعني واقعن عاشقشـه اما .... ... وقتی یه پسـر به خاطر یه دختـر اشـک بریزه یعنی هیچ وقـت دیگه نمیتــونه دختــر دیگه ای رو مثل اون دوســت داشته باشـه به سلامتـی خودم و خودت که دلمــون از یکـی گرفتـه... بغض داره خفمــون میکنـه... خیلــی دلتنگیــم ... ولـی برای اینکه خودمـون رو آروم کنـیم میگیـم بخاطره غروب جمعــه است آب نریختـــــم که برگردی آب ریختـــــم تـــا پاک شه هر چی رد پای تویه ، از زنـــدگیـــم…!
ششم بهمن تولد عشقم مریم
تولدت مبارک عشق من :مریم انشاالله هزار ساله بشی عزیزم
بازم شادی و بوسه ، گلای سرخ و میخک میگن کهنه نمی شه تولدت مبارک تو این روز طلایی تو اومدی به دنیا و جود پاکت اومد تو جمع خلوت ما تو تقویما نوشتیم تو این ماه و تو این روز از اسمون فرستاد خدا یه ماه زیبا یه کیک خیلی خوش طعم ،با چند تا شمع روشن یکی به نیت تو یکی از طرف من الهی که هزارسال همین جشنو بگیریم به خاطر و جودت به افتخار بودن تو این روز پر از عشق تو با خنده شکفتی با یه گریه ی ساده به دنیا بله گفتی ببین تو آسمونا پر از نور و پرندس تو قلبا پر عشقه رو لبا پر خندس تا تو هستی و چشمات بهونه س واسه خوندن همین شعر و ترانه تو دنیای ما زندس واسه تولد تو باید دنیا رو اورد ستاره رو سرت ریخت تو رو تا اسمون برد اینا یه یادگاری توی خاطره هاته ولی به شوق امروز می شه کلی قسم خورد تولدت عزیزم پراز ستاره بارون پر از باد کنک و شوق ،پر ازآینه و شمعدون الهی که همیشه واسه تبریک امروز بیان یه عالم عاشق ،بیاد هزار تا مهمون
تولدت مبارک عشق من:مریم
نمیدونم چگونه عاشقانه ترين روز خدا رو جشن بگيرم وقتي
عشقم در كنارم نيست!
چگونه اين لحظه هاي زيبا رو با تو قسمت كنم وقتي حضورت
ممكن نيست عزیزم : مریم
بهترین روز زندگیم روزیه که تو به دنیا اومدی از پیش خدا
برای من متولد شدی !
دلم مي خواست در كنارم بودي و ميديدي كه
براي روز ميلادت از عميق ترين درياها
از بلندترين كوه ها و از سخت ترين صخره ها خواهم
گذشت....
كاش در كنارم بودي و مي ديدي كه قلبم را
چگونه در جعبه اي رنگارنگ ميگذارم تا به تو هديه كنم
كاش در كنارم بودي ....
اما حالا که از هم دوریم بدون كه در سخت ترين لحظه ها
شادترين روز خدا را تنها جشن گرفته ام
فقط به ياد تو مریم عزیزم
اس ام اس های تبریک تولد
امروز با شکوهترین روز هست روزی که آفریدگار تو را به جهان هدیه داد
و من میترسم به تو تبریکی بگویم که شایسته تو نباشد
به زمین خوش آمدی فرشته ی مهر و زیبایی
تولدت مبارک
.
.
.
دوباره روز تولدت رسید / روزی که غصه سراغم نمیاد
روزی که دستای تنهایی من / بیشتر از همیشه دستاتو میخواد
تولدت مبارک
.
.
.
در باغ جهان، دلم گلی می جوید / امروز گل سپیده ات می روید
امروز دلم دل ای دل ای میخواند / چون میلاد تو را خـدا مبارک گویـد
تولدت مبارک
.
.
.
میلاد تو طلوع نور
در قلبی مه گرفته بود نفسی گرم در فضای سرد و غریب
گلی شکفته در بهار
تولد یک شعر دلنشین شعری در واژه های نگاهت و در قافیه های کلامت
تولدت مبارک
.
.
.
تو وجودت واسه من یه معجزه ست / مثل تو هیچ کجا پیدا نمیشه
روز میلاد قشنگت میمونه / توی تقویم دلم تا همیشه . . .
تولدت مبارک
.
.
.
روزی که تو اومدی روی زمین / یه فرشته کم شد از آسمونا
مثل گل شکفتی بین آدما / گل سر سبد بودی بین اونا
تولدت مبارک عزیزم
.
.
.
تولد تو تولد من است ، من تمام طول سال بیدار مانده ام
که مبادا روز تولد تو تمام شود ، و من در خواب بمانم
و نتوانم به تو بگویم ، تولدمان مبارک !
.
.
.
روز میلاد توست و من همچنان در آرزوی لحظه ای هستم
که دستانت را بگیرم در چشمانت خیره شوم
تو را در آغوشم بفشارم و با عشق بگویم
تولدت مبارک
.
.
.
وجود زیبایت وارد به دنیا میشود / هدیه سالروزش این آوا میشود
عاشقی چون من بی پروا میشود / در شعر تولد غرق رویا میشود
اینگونه سالی دگر ازعمر تو آغاز میشود
تولدت مبارک
.
.
.
میگویند آغاز نو شدن آغاز تازه شدن بهار است
اما برای من روز میلاد تو سر آغاز فصلی دگر از زندگیست
تولدت مبارک
.
.
.
باز کن پنجره ها را که نسیم ، روز میلاد اقاقی ها را جشن میگیرد
و بهار ، روی هر شاخه کنار هر برگ شمع روشن کرده است . . .
لمس بودنت مبارک
.
.
.
با من باشی دوست دارم / تنها باشی دوست دارم
امروز روز میلادته / هرجا باشی دوست دارم . . .
تولدت مبارک
.
.
.
روز میلاد تو ، روز صدور شناسنامه عشق است . . .
عشق من تولدت مبارک
.
.
.
اگر باران بودم انقدر می باریدم تا غبار غم را از دلت پاک کنم
اگر اشک بودم مثل باران بهاری به پایت می گریستم
اگر گل بودم شاخه ای از وجودم را تقدیم وجود عزیزت میکردم
اگر عشق بودم آهنگ دوست داشتن را برایت مینواختم
ولی افسوس که نه بارانم نه اشک نه گل و نه عشق اما هر چه هستم دوستت دارم
تولدت مبارک
.
.
.
خدای اطلسی ها با تو باشد / پناه بی کسی ها با تو باشد
تمام لحظه های خوب یک عمر / به جز دلواپسی ها با تو باشد . . .
تولدت مبارک
.
.
.
روز میلاد تو باران آمد روز میلاد تو بود که هوا بوی شبنم وشقایق می داد . . .
میلاد پاکت مبارک
ادامه در لینک زیر
.
.
.
امشب چه ناز دانه گلی در چمن رسید / گویی بساط عیش مداوم به من رسید
نور ستاره ای در شب تولدت / انگار که فرشته ای از ازل رسید . . .
فرشته ی من تولدت مبارک
.
.
.
میدانم امروز بارها و بارها تولدت را تبریک گفته اند
شاید واژه های تبریک آنها را زیباتر بوده اند
اما با عشقی را که من به همراه تبریکم روانه قلب مهربانت میکنم
قابل قیاس نیست روز میلاد تو روز شکفتن غنچه های مهربانیست ، با تمام وجود دوستت دارم
تولدت مبارک
.
.
.
تولد تو تولد یک زیبایی ، تولد یک بهار تولد آرامش
تولد یک فرشته ، تولد زلالی دریا ، تولد عشق
تمام واژه ها برای توصیف خوبیهای تو حقیرند
و هنوز جمله ای که بشود تورا با آن وصف کرد متولد نشده
تولدت مبارک عزیزم
.
.
.
نازکم روز میلادت مبارک صد سال جاوید باشی
پیوند من و تو نزدیک است
میدانم
قاصدکم تا آن روز سپید باشی
.
.
.
ای ظرافت تپش قلب چکاوک ، تو را بر رفیع ترین قله ی احساسمان قرار داده
و با تمام وجود فریاد بر می آوریم که روشن ترین فرداها تقدیم تو باد . . .
تولدت مبارک
.
.
.
گل غنچه کرد و غنچه شکفت
و خداوند در بهترین روز تاریخ زیباترین هدیه اش را به ما داد
میلادت مبارک
.
.
.
باشی نباشی پیشه من تو بهترین همنفسـی / هرجای دنیا که میری به ارزوهات بـرسی
روز تولد توئه میـلاده هرچی خاطره / روزی که غیره ممکنه هیچ جوری از یادم بره . . .
.
.
.
کدامین هدیه را به قلب مهربانت تقدیم کنیم که خود گنجینه ی زیبایی های عالمی؟
ای شیرینی لطیف ترین سرود طبیعت، چگونه خدا را برای چنین بخشش رنگینی شکر گوییم؟
می خواهم برایت تنهایی را باز کنم!
به خودت می آیی
منـ دو بـَهـآنهـ بـرآیــ زنـ ـ ـدگـیـ دآرمـ ؛ احسـآـسـ و عـٍشـقـــ. عـٍشـقـ رآ بـرآیــ بیـآنــ احسـآســ و احسـآـسـ رآ برآیـ تـَقـدیـمـ عـٍشـقـــ بـهـ تـ ـ ـو
باور دارم همیشـﮧ حرفهایے هستــ ڪـﮧ هیچ جایے براے گفتنشاלּ نیستــ ، جز در آغوش / معشوق / و هنگام عشق بازے وقتے ڪـﮧ دیگر فاصلـﮧ اے وجود ندارد حتے یڪــ نفس /. هیج جای این دنیا نیست مهربان تر از تو برای قلبم و زیباتر از تو برای چشمانم
تو را داشتنُ یک عمر عاشقت ماندن شهامت جنگیدن می خواهد مثل سربازی که به خاطر خاک میهنش دلیرانه می جنگد فاتـــــــحانه می میرد ....!
تومالک تمامِ احساسَم هستی تمامِ عشقم تمامِ اِحساسِ دست نخورده ام که حاضر نیستم حتی ذره ای اَز آن را با هیچکس تقسیم کنم با هیچکس جز تو ....... احساسم را با تو تقسیم نمی کنم بلکه آن را به تو تقدیم می کنم .... تمام عشقم را تمام احساسم را ....
دراین روزها مدام کم می آورم ... کم می آورم حضورت را ... کم می آورم بودنت را ... از کم آوردن های پی در پی هم که بگذریم ... نه ... چیزی عوض نمیشود ... بیشتر ازین ها خسته ام ... بیا ... بیا وپناه خستگی هایم باش ... بیا تا بودنت بهانه ای شود ، برای شکستن این بغض لعنتی...
انگشتـــهاے ِ “هیـــس” و چشمهای تــو ... بزرگترین معجزه ی تاریخ است که با هر باز و بسته شدنش کسی اینجا جان می دهد حسم کن عزیزم
به دنبال صدايم باش...برای تو اگر رازم √√خـــوش بـ ــﮧ حــال آטּ " مردی " کــ ـــﮧ تو در زندگــیش راه می روی... خــوش بــ ـــﮧ حال" مردی " که تــ ـو با حرفهایــ ـت آرامَـــش کنــی... خـــوش بــ ـــﮧ حال "مردی " که בســـت های " زنانه تـ ـو " نوازشــــگر تـــטּ مردانه اش شـــבه! تا لــ ـب هــایش از آرامِـــــش به نجوایــی بخنــــבنــב... خـــوش بــ ـــﮧ حال " مردی " که تــ ـو " زنش " باشــی..! خـــوش بــ ـــﮧ حال مـــــטּ !!!√√ یِـهــ بــ ـوســه یهــ ـ حُقهــ ـ عآشِقـآنـهــ اَستـ ــــ بَرآیـــِ وَقتـ ـــی کِهــ ــ کَلمـ ـــاتـ دَر بَیآن اِحساسـ ــاتـــ عآجِـ ــــز اَستـ ـــ . میـ ـبوسَمتـ ـــــ !
تمام ترانه هایم ترنم یاد توست و تمام نفسهایم خلاصه درنفسهای توست ای زلال ترازباران وپاکترازآیینه به وجود پرمهرتومیبالم وتورا آنگونه که میخواهی دوست دارم پرنده خیالم با یاد تو به اوج آسمانها پرخواهد گشود و زیبایت رابه رخ فرشتگان خواهدکشید تبسمی از تو مراکافیست که ازهیچ به همه چیزبرسم فقط تو میدونی فقط تو میتونی عزیزم خیلی دوست دارم گلکم
۱ روز مـی بــــــــوسمت ۱روز کـه بــــاران مــــی بـارد
۱روز کــــه چتـــرمــــــــــان دو نـــــــفره شــده ... ۱روز کـه همـه جـا حســابی خـــــــــــیس اســـــــــت .. ۱روز کـه گونــــــه هایــت از ســـــــــــرما ســــــــــرخ ... ســـــــــــــرخ شـــــــده ..ارامــــــــــــتر از هــر چـه تصـــــــــــورش را کــــــنی اهســــتــــــــــــــــــــه مـــــــــــی بوســمتـــــــــــــــــــ ....
دوستت دارم قسم به اشک چشمات دوستت دارم قسم به تار موهات
دوستت دارم، نه واسه اينكه تنهام
دوستت دارم، چون تو گفتي، هميشه هستي باهام
دوستت دارم، نه واسه اينكه بي قرارم
دوستت دارم، چون تو گفتي، هيچ وقت نميكني خارم
دوستت دارم، نه واسه اينكه دربه درم
دوستت دارم، چون تو گفتي، ميگيري بال و پرم
دوستت دارم، نه واسه اينكه دل تنگم
دوستت دارم، چون تو گفتي، هميشه باهات يكرنگم
دوستت دارم، نه واسه اينكه دورم
دوستت دارم، چون تو گفتي، واست يه هم زبونم
دوستت دارم، نه واسه اينكه هستي تو رويام
دوستت دارم، چون تو تنهاترین آرزوهایمی
دوستت دارم، نه واسه ادامة حياتم
دوستت دارم، چون تويي تنها فرشتة نجاتم
دوستت دارم، نه واسه يه روز و دو روز
دوستت دارم، واسه هميشه، واسه هر روز
از من رمیده ای و من ساده دل هنوز بی مهری و جفای تو باور نمی کنم دل را چنان به مهر تو بستم که بعد از این دیگر هوای دلبر دیگر نمی کنم دیگر چگونه عشق تورا آرزو کنم دیگر چگونه مستی یک بوسه تورا دراین سکوت تلخ و سیه جستجو کنم
صحبت عاشقی بشه ستاره رو خواب میکنی
دریا رو آتیش میزنی ابرا رو بی تاب میکنی
وقتی فقط اونو بخوای ماهو نشونه میکنی
میری تو قلب آسمون صبرو دیوونه میکنی
وقتی میبینی عاشقی دنیارو می ریزی به پاش
طلا رو قیمت میذاری با برق ناز خنده هاش
وقتی میفهمی عاشقی میری سراغ پنجره
قلبت رو میسپاری دستت قصه و عشق و خاطره
وقتی میفهمی عاشقی سوار رویاها میشی
میری تا جاده های دور اون بالاها خدا میشی
وقتی میفهمی عاشقی ماه و میخوای شکار کنی
میخوای که خورشید خانمو هر شب بری بیدار کنی
وقتی میفهمی عاشقی با آینه خونه میسازی
رنگین کمونو میاری تو گردن ماه میندازی
وقتی میفهمی عاشقی می خوای همه خبر بشن
گلا به خاطر شما تازه و تازه تر بشن
وقتی میفهمی عاشقی میبینی پادشاه شدی
از همه ی مردم شهر یه آسمون جدا شدی
وقتی می بینی خودت میمونی و خودش
پسر به دختر گفت اگه یه روزی به قلب احتیاج داشته باشی اولین نفری هستم که
میام تا قلبمو با تمام وجودم
تقدیمت کنم.دختر لبخندی زد و گفت ممنونم
داشت..از پسر خبری نبود..دختر با خودش میگفت :میدونی که من هیچوقت نمیذاشتم تو قلبتو به من بدی و به خاطر من خودتو
فدا کنی..ولی این بود اون
حرفات..حتی برای دیدنم هم نیومدی…شاید من دیگه هیچوقت زنده نباشم.. آرام
گریست و دیگر چیزی نفهمید… چشمانش را باز کرد..دکتر بالای سرش بود.به دکتر گفت چه اتفاقی افتاده؟دکتر
گفت نگران نباشید پیوند قلبتون با
موفقیت انجام شده.شما باید استراحت کنید..درضمن این نامه برای شماست..!
چنین نوشته شده بود:
نباش که بهت سر نزدم چون میدونستم اگه بیام هرگز نمیذاری که قلبمو بهت بدم..پس نیومدم تا بتونم این کارو
انجام بدم..امیدوارم عملت
موفقیت آمیز باشه.(عاشقتم تا بینهایت)
خودش گفت چرا هیچوقت حرفاشو باور نکردم…
سلام از من می پرسی « چقدر دوستم داری »؟ ـ چقدر؟؟ آخه مگه اندازه داره؟ نمی شه گفت چقدر!!! مگه میشه گفت یه مادر چقدر بچه اش رو دوست داره؟ یا یه آدم با ایمان چقدر خدا رو دوست داره؟ مگه می شه گفت چند تا قطره بارون می باره؟ یا چند تا شاخه گل وجود داره ؟ نه نمیشه گفت. خیلی چیزا اندازه نداره. مثل خیلی از دوست داشتن ها. نگاه کن... دیدن خودش معیار بزرگیه برای اندازه خیلی چیزا... وقتی به رابطه بچه و مادرش نگاه میکنی، یا به عبادت یه مومن، به قطره های بارون یا به گلهای قشنگ، خیلی چیزا رو می فهمی. مگه نه؟ به من نگاه کن. به عمق نگاهم. وقتی خوب غرق شدی اونوقت جواب سوالت رو پیدا می کنی. راستی اگه تونستی اندازه بگیری به منم بگو... فقط میگم دوست دارم...
خدایا ، توی ریاضی زندگی بدجوری زیر رادیكال سخت تنهائی گیر كردم و دارم مثل یك عدد اصم گم میشم توی بازه باز آرزوهام كه تا بینهایت ادامه داره . مثل یك نقطهy خسته ، به دنبال x خودم تمام صفحه دو بعدی روزگار رو طی كردم . نمی دونم گزاره رابطه بینمون چیه ؟ ولی خوب می دونم كه هر چه پیش می ره من از xخودم دورتر میشم. خدایا بد جوری دلم برای دورانی كه كه یك عدد صحیح بودم تنگ شده . یك عدد صحیح ساده بدون هیچ توان و ضریبی كه دركش رو سخت كنه . توی دنیای یك بعدی بچگیم فرمولهای خوشبختیم چقدر ساده جلوه می كردند! توی اون دنیام از مجهولات آینده خبری نبود . من بودم و یك جدول ضرب كه حسابش همیشه دو دو تا،چهار تا بود . قدر مطلق تمام كارهام با نیت كاهام همیشه برابر بود و من می دونستم كه انتهای محور زندگیم به سوی كیه ! همیشه اون بی نهایت پیش روم بود. ولی كم كم با كشف ریاضی زندگی فهمیدم كه چه آسون می تونم تبدیل بشم به یك عدد مختلط و بعد اونقدر خودم رو گویا كردم كه حاضر شدم همه چیز رو به زبون بیارم و هیچ وقت نترسیدم كه اون بینهایت رو گم كنم . تازه فهمیدم كه زندگی ابعاد دیگه ای هم داره . كاش دفتر ریاضیم گم می شد ، كاش كتابم می سوخت و من همیشه صفر میشدم و در جا میزدم! ولی من قاطی تمام اعداد شدم ، وارد تمام فرمولها شدم و بعد آلوده و گنگ رسیدم به اینجائی كه هستم . حالا مجموعه زندگیم تهی شده . حالا حتی خودم هم نمیدونم كه چی هستم ولی اینو خوب می دونم كه اون بینهایت كیه، چیه و كجایت؟ اون بینهایت تو بودی و تو هستی و واسه من همین بسه!
عشق ماندگار
روی سنگ سخت و کهن زندگی از دیرباز ردی باقی مانده است اثری که جاودانی است و هرگز محو نخواهد شد.دست فرشته ی مهربان عشق با قلمی زرین بر صفحه ی روزگار در ازل نقشی زد که تا ابد پایدار خواهد ماند.نقشی از پیوند دو قلب پاک و ساده که روزی در یک نگاه خلاصه شده و به هم گره خوردند و بر تابلوی حیات بر روی رنگین کمان دوستی ها و محبت ها برای همیشه ماندگار شدند. امیدوارم اگه عاشق میشید عشقتون حقیقی باشه ،عاشق شدن آسونه ولی مهم اینه که بتونید عشق رو تا ابد تو قلبتون نگه دارید و هیچ چیزنتونه اونو کمرنگ کنه در این صورته که شما عاشق واقعی و عشقتون عشق حقیقیه... و کلام آخر: تنها ماندن بهنر از گدایی عشق است.
گنجشک و خدا روزها گذشت و گنجشک با خدا هیچ نگفت، فرشتگان سراغش را از خدا گرفتند و خدا هر بار به فرشتگان اين گونه ميگفت: ميآيد، من تنها گوشي هستم كه غصههايش را ميشنود و يگانه قلبيام كه دردهايش را در خود نگه ميدارد و سر انجام گنجشك روي شاخهاي از درخت دنيا نشست. فرشتگان چشم به لبهايش دوختند، گنجشك هيچ نگفت و خدا لب به سخن گشود: "با من بگو از آنچه سنگيني سينه توست". گنجشك گفت: لانه كوچكي داشتم، آرامگاه خستگيهايم بود و سرپناه بي كسيام. تو همان را هم از من گرفتي. اين توفان بي موقع چه بود؟ چه ميخواستي از لانه محقرم كجاي دنيا را گرفته بود؟ و سنگيني بغضي راه بر كلامش بست. سكوتي در عرش طنين انداز شد. فرشتگان همه سر به زير انداختند. خدا گفت: ماري در راه لانه ات بود. خواب بودي. باد را گفتم تا لانهات را واژگون كند. آنگاه تو از كمين مار پر گشودي. گنجشك خيره در خدايي خدا مانده بود. خدا گفت: و چه بسيار بلاها كه به واسطه محبتم از تو دور كردم و تو ندانسته به دشمنيام بر خاستي. اشك در ديدگان گنجشك نشسته بود. ناگاه چيزي در درونش فرو ريخت. هاي هاي گريههايش ملكوت خدا را پر كرد. وقتي مي دانم
وقتي راهي نيست ميان اين همه ماندن و عمري رفتن وقتي مي دانم آن دستها براي من نمي ماند و اين لبخند نيز وقتي قرار نيست نه تو بروي نه من ، مي خواهم تو برايم دستهايت را معنا كني و مجسمه اي بسازي از عرياني خيالم و بعد از نو باور كني كه به تو عادت كرده ام !!! من دورترها باور كرده ام كه به من عادت كرده اي گوش كن ! انگار كسي آن دورها ، آمدن زمستان را فرياد مي زند انگار كسي از باران مي گويد و انگار باز عشقي ....! ولش كن همين بس كه هم تو هستي هم من ، هم باران ، هم زمستان . بقيه تنها بهانه است .....!
زندگی در افسانهها آمده، روزی كه خداوند جهان را آفرید، فرشتگان مقرب را به بارگاه خود فراخواند و از آنها خواست تا برای پنهان كردن راز زندگی پیشنهاد بدهند. یكی از فرشتگان به پروردگار گفت: خداوندا، آنرا در زیر زمین مدفون كن. فرشته دیگری گفت: آنرا در زیر دریاها قرار بده. و سومی گفت: راز زندگی را در كوهها قرار بده. ولی خداوند فرمود: اگر من بخواهم به گفتههای شما عمل كنم، فقط تعداد كمی از بندگانم قادر خواهند بود آنرا بیابند، در حالی كه من میخواهم راز زندگی در دسترس همه بندگانم باشد. در این هنگام یكی از فرشتگان گفت: فهمیدم كجا، ای خدای مهربان، راز زندگی را در قلب بندگانت قرار بده، زیرا هیچكس به این فكر نمیافتد كه برای پیدا كردن آن باید به قلب و درون خودش نگاه كند. و خداوند این فكر را پسندید.
خدایا کمکم کن
تا عاشقانه ترین نگاهها را در چشمانش بریزم خدایا کمکم کن تا در بعد عشق او بهترین و شیرین ترین باشم به من کمک کن تا سرودن عشق را به هنگام طلوع افتاب هر بام بر لبانش جاری سازم و راز عشق را در گوشش سر ده خداوندا او را نگه دار که من به عشق او زنده ام...
|