در آغوش عشق

در آغوش عشق



در آغوش عشق ، بی خیال همه چیز

نه میدانم زمان چگونه میگذرد و نه میدانم در چه حالی ام

 تنها میدانم حالم از این بهتر نمیشود

دنیای من از این عاشقانه تر نمیشود

 گرمای هوس نیست این آتش خاموش نشدنی آغوش پاکت

عشق است که اینک من و تو را به این حال و روز انداخته

عشق است که اینک ما را به عالمی دیگر برده

عشق است که من و تو را نمیتواند از هم جدا کند هیچگاه

خیلی آرامم ، از اینکه در آغوشمی خوشحالم




راه های برخورد با احساس خشم
راه های برخورد با احساس خشم


مکتب های مختلف روان شناسی در این خصوص رهنمودهای متنوعی را به عرضه کرده اند. از آن جا که خشم لحظه ای و انفجاری است، هر کس باید نسخه خود را در رابطه با مهار خشم و تغییر مسیر آن به حرکتی سازنده، در تجربه واقعی پیدا کند. متأسفانه تعصب در ارائه طریف در همه مکتب های روان درمانی به چشم می خورد. این نیز ناشی از هم هویتی هر صاحب مکتب با اصول مکتب خویش است. من با این اصل سر سازگاری ندارم. خشم و عصبانیت را مکتب های مختلف روان شناسی دیده و بررسی کرده اند و همه مکتب ها واجد دریافت های مفید و خلط مبحث های بی فایده اند. از این رو با نگاه انتقادی به آن ها، نکات زیر در شناخت و غلبه بر خشم را با استحضاربه شما می رسانم؟
1ـ شناخت درمانی معتقد است که واقیع این جهان سبب خشم شما نمی شود، افکار و پندارهای شماست که زمینه این برانگیختیگی را فراهم می کند. درست است که افکار ما سبب خشم ما می شوند، ولی عوامل بیرونی هم در تحریک کردن ما موثرند. همیشه این گونه نیست که افکار ما سبب خشم ما بشود. این جا باید تفاوت خشم موجه را از خشم ناموجه تشخیص داد. این جا باید رابطه عین (جامعه) و ذهن را در نظر گرفت. غیر منطقی و غیرعقلانی و مضر بودن بسیار از امور اجتماعی می تواند، در صورتی که فرد نتواند به آن انتقاد اصولی خود را مطرح کند، در وی خشم شدیدی را دامن بزند.
شناخت درمانی می گوید که خشم ریشه در ذهن و نحوه نگرش ما به انسان و جهان دارد، به علاوه رنجش و آزردگی باعث می شود که احساس درماندگی و آشفتگی بکنید. اکنون بیاید از این رنجش و عصبانیت خلاص بشوید. این یک توصیه عقلانی است. باید به آن توجه بشود: ولی گاهی خشم به این استدلال ها کاری ندارد. ذهن گذشته با نمونه هایی شرطی شده است. بنابراین در این جا باید از رفتاردرمانی در کنار شناخت درمانی برای زدودن آثار خشم های شرطی و زخم های التیام نیافته استفاده کرد. هر چند شناخت درست و منطقی گاهی به تنهایی نمی تواند خشم را ریشه کن کند.
شناخت درمانی معتقد است که افکاری که به وجود آورنده خشم و عصبانیت هستند، اغلب حاوی تحریفاتی می باشند. اصلاح این تحرفات خشم را کاهش می دهد. این نتیجه گیری کاملاً درست است. با این توضیح که خشم به رغم این که ناشی از خطاهای شناختی هم باشد، وقتی بروز می کند متابولیزم را بهم می ریزد. در این مواقع تنها ذهن نیست که باید به راه بیاید، وضعیت هورمونی و اختلالات عصبی نیز باید به راه بیایند.
شناخت درمانی می گوید خود را جای دیگران بگذارید و جهان را نگاه کنید. آن وقت می توانید منشأ رفتار و گفتار آنان را بهتر درک کنید و از آنان خشم به دل نمی گیرید. این هم درست است. ولی انسان با سود و زیان شرطی شده. سود بردن او را خوشحال و زیان کردن او را خشمگین و ناراحت می کند. این جا باید روی فلسفه زندگی انسان نیز کار بشود. یعنی خوب است که خوانندگان عزیز قدری با عرفان مولوی نیز آشنا بشوند. در این صورت نگاه دیگری هم به زندگی خواهند داشت. نگاهی که در آن بخشش و گذشت و پذیرش واقعیت ها و رو کردن به سوی حقیقت ها هم وجود دارد. بدون این نگاه انسان همیشه آلوده مقایسه و رقابت است. در این صورت چه طور می توان از رقبای خویش خشمگین نباشد؟!
شناخت درمانی می گوید که مقابله به مثل نکنید. حرف درستی است. وقتی در مورد انتقاد قرار می گیرید، طرف را بلافاصله متهم نکنید. بگذارید حقیقت رفته رفته روشن بشود. شناخت درمانی قاعدتاً باید به شخصیت باور داشته باشد. به هویت باور داشته باشد وقتی هویت و شخصیت هست، باید حفظ بشود. حریمی است که هر کس برای خودش درست کرده است. حمله به این حریم باعث عصبانیت و خشم می شود. آیا نباید قدری درباره حقیقت و شخصیت و هویت شک کرد؟
شناخت درمانی می گوید که سرخوردگی و خشم نتیجه انتظارات برآورده نشده است. حرف صحیح است. تجربه هم آن را اثبات می کند. آیا انتظارات واقعی هم وجود دارد؟ آیا انسان حق دارد که در برابر برآورده نشدن انتظارات واقعی، خشمگین بشود؟ با این حال انتظارات، حق ما نیست. در صورتی که آن را حق تلقی کنیم، باید در برابر برآورده نشدنشان، تاوان سنگینی به شکل خشم و عصبانیت و یأس بپردازیم.
شناخت درمانی می گوید که در عصبانی شدن، حق را به خود ندهید در این صورت به یک عادت مضر، حق حیات می دهید یا حق ادامه حیات می دهید. بچگانه است که بگویید حق دارید که عصبانی شوی. به گمان من این بیشتر به یک شعار می ماند.




نظر یادتون نره عزیزان...

فقط یک نفر رادوست دارم
یکی را دوست دارم ولی او باور ندارد !!
یکی را دوست دارم همان کسی که شب و روز به یادش هستم ولی نمیداند 
و لحظات سرد زندگیم را با گرمای عشق او میگذرانم 
کسی را دوست دارم که میدانم 
هیچ توان گفتن عشقم را به او ندارم .......
نمی توانم بگویم .... ترسم دارم از گفتن
هیچگاه به او نخواهم رسید 
و هیچگاه نمی توانم دستانش را بفشارم
کسی را دوست می دارم  
دوست داشتنی که بیشتر از هر کسی است
همان کسی که مرا اسیر قلبش کرد 
کسی را دوست دارم 
 میدانم که حالا او دیگر برایم یکی نیست
او برایم یک دنیاست 
یکی را برای همیشه دوست دارم
کسی که هرگز باور نکرد عشق مرا
کسی که هرگز اشکهایم را ندید و ندید که چگونه 
از غم دوری و دلتنگی اش پریشانم 
یکی را تا ابد دوست دارم
کسی که هیچگاه درد دلم را نفهمید و ندانست که 
او در این دنیا تنها کسی است  که در قلبم نشسته است 
یکی را در قلب خویش عاشقانه دوست دارم 
کسی که نگاه عاشقانه ی مرا ندید
و لحظه ای که به او لبخند زدم ،نگاهش به سوی دیگری بود !!!!!
آری یکی را از ته دل صادقانه دوست دارم
کسی که لحظه ای به پشت سرش نگاه نکرد که من چگونه عاشقانه به دنبال او میروم 
کسی را دوست دارم که برای من بهترین است
از بی وفایی ها ، رنجش ها و قهر هایش که بگذرم ،برای من عزیزترین است .....
یکی را با همین قلب شکسته ام 
با تمام احساساتم و بی بهانه دوست دارم 
کسی که با وجود اینکه قلبم را شکست ....
من او را دوست دارم بدون هیچ دلیلی
چون دوست داشتنی که دلیل داشته باشد ، یا احترام است یا ریا
اما هنوز هم در این قلب شکسته ام جا دارد
یکی را دوست دارم ، .....ولی چگونه بگویم به او ؟؟
با اینکه این دوست داشتن دیوانگیست اما من دیوانه وار تنها او را دوست دارم!!
یکی را دوست دارم ولی او باور ندارد !!
یکی را دوست دارم همان کسی که شب و روز به یادش هستم ولی نمیداند 
و لحظات سرد زندگیم را با گرمای عشق او میگذرانم 
کسی را دوست دارم که میدانم 
هیچ توان گفتن عشقم را به او ندارم .......
نمی توانم بگویم .... ترسم دارم از گفتن
هیچگاه به او نخواهم رسید 
و هیچگاه نمی توانم دستانش را بفشارم
کسی را دوست می دارم  
دوست داشتنی که بیشتر از هر کسی است
همان کسی که مرا اسیر قلبش کرد 
کسی را دوست دارم 
 میدانم که حالا او دیگر برایم یکی نیست
او برایم یک دنیاست 
یکی را برای همیشه دوست دارم
کسی که هرگز باور نکرد عشق مرا
کسی که هرگز اشکهایم را ندید و ندید که چگونه 
از غم دوری و دلتنگی اش پریشانم 
یکی را تا ابد دوست دارم
کسی که هیچگاه درد دلم را نفهمید و ندانست که 
او در این دنیا تنها کسی است  که در قلبم نشسته است 
یکی را در قلب خویش عاشقانه دوست دارم 
کسی که نگاه عاشقانه ی مرا ندید
و لحظه ای که به او لبخند زدم ،نگاهش به سوی دیگری بود !!!!!
آری یکی را از ته دل صادقانه دوست دارم
کسی که لحظه ای به پشت سرش نگاه نکرد که من چگونه عاشقانه به دنبال او میروم 
کسی را دوست دارم که برای من بهترین است
از بی وفایی ها ، رنجش ها و قهر هایش که بگذرم ،برای من عزیزترین است .....
یکی را با همین قلب شکسته ام 
با تمام احساساتم و بی بهانه دوست دارم 
کسی که با وجود اینکه قلبم را شکست ....
من او را دوست دارم بدون هیچ دلیلی
چون دوست داشتنی که دلیل داشته باشد ، یا احترام است یا ریا
اما هنوز هم در این قلب شکسته ام جا دارد
یکی را دوست دارم ، .....ولی چگونه بگویم به او ؟؟
با اینکه این دوست داشتن دیوانگیست اما من دیوانه وار تنها او را دوست دارم!!

صدایت رادوست دارم MARYAM
صدایت رادوست دارم   MARYAM


همیشه صدایی بود که مرا آرام میکرد، 


همیشه دستهایی بود که دستهای سردم را گرم میکرد 


همیشه قلبی بود که مرا امیدوارم میکرد، 


همیشه چشمهایی بود که عاشقانه مرا نگاه میکرد 


همیشه کسی بود که در کنارم قدم میزد ، همیشه احساسی بود که مرا درک میکرد 


حالا من و مانده ام یک دنیای پوچ ، نه صداییست که مرا آرام کند 


و نه طبیبیست که مرا درمان کند 

 

 

همیشه دلتنگی بود و انتظار ، همیشه لبخند بود و به ظاهر یک عاشق ماندگار 


امروز دیگر مثل همیشه نیست ، حس و حال من مثل گذشته نیست 


امروز دیگر مثل همیشه نیست ، من هم طاقتی دارم ، صبرم تمام شدنیست 


شاید اگر مثل همیشه فکر کنم ، هیچگاه نخواهم توانست فراموشت کنم 


همیشه جایی بود که با دیدنش یاد تو در خاطرم زنده میشد ، 


همیشه آهنگی بود که با شنیدنش حرفهایت در ذهنم تکرار میشد 

 

 

آن لحظه ها همیشگی نبود ، عشق تو در قلبم ماندنی نبود ، 


بودنت در کنارم تکرار نشدنی بود! 


آری عشق های این زمانه همین است ، زود می آید و زود میگذرد... 


تا عشق تو آمد در قلبم، تو رفتی ، تا آمدم بگویم نرو ،رفته بودی ، 


تا خواستم فراموشت کنم خودم را فراموش کردم 


همیشه کسی بود که به درد دلهایم گوش میکرد ، 


همیشه کسی بود که اشکهایم را از گونه هایم پاک میکرد ، 


اینک من مانده ام و تنهایی ، ای یار بی وفای من کجایی ؟ 


یادی از من نمیکنی ، بی وفاتر از بی وفایی ، بی احساستر از تنهایی 


دیگر نمیخواهم همیشه مثل گذشته باشم ، میخواهم آزاد باشم ، 


می خواهم دائما پیش خودم بگویم که تا به حال کسی مثل تو را در قلبم نداشتم!
MARYAM

دوست دارم 2) MARYAM
دوست دارم  عزیزمن

MARYAM

 

دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌د
ارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوس
تت‌دارم‌
دوست
ت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌
دارم‌
دوست
ت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دو
ستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دو
ستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوست
ت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوست
ت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌
دارم‌
دوست
ت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌
دارم‌
دوستت‌د
ارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوس
تت‌دارم‌
دوستت‌دار
م‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوس
تت‌دارم‌
دوستت‌دار
م‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌د
وستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌د
وستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دار
م‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوس
تت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌د
ارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌
دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوست
ت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دو
ستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دو
ستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوست
ت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌
دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌د
ارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوس
تت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌د
وستت‌دارم‌دوستت‌دار
م‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌

عکس های بازیگران ایرانی

عکس های بازیگران ایرانی

www.iranfars.ir گروه ایران فارس
تینا  آخوندتبار

بقیه عکس ها رادرادامه مطلب دیدن فرمایید...

 


ادامه مطلب
گفتم عشق چیست؟

 

گفتم عشق چیست؟

به گل گفتم: "عشق چیست؟" گفت: "از من خوشگل تر است..."

 

 

 

به پروانه گفتم: "عشق چیست؟" گفت: "از من زیبا تر است..."

 

 

 

به شمع گفتم: "عشق چیست؟" گفت: "از من سوزان تر است..."

 

 

 

به عشق گفتم: "آخر تو چیستی؟" گفت: "نگاهی بیش نیستم.

قلب

تصاویر زیباسازی ، کد موسیقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نویسان ، تصاویر یاهو ، پیچک دات نت www.pichak.net

بقیه رادرادامه مطلب...

 

 


ادامه مطلب
در فراق تو می نشینم:MARYAM

ziba

اسمت را روی یخ نوشتم،آب شد

                                                روی سنگ نوشتم،خرد شد

روی خاک نوشتم،غبار شد

                                               روی آتش نوشتم،خاموش شد

روی آب نوشتم،پاک شد

                                               روی دریا نوشتم،موج شد

روی برگ گل نوشتم،پرپرشد

                                               اما اسمت را روی قلبم نوشتم،جاودان شد.

سلـــــــــــــــــــــــــآمـــــ

یـــــــــــــــــــــــــــــهـ خبرخوب


.

.

.

.

.

.

.

امروز من وفراز پیش هم بودیم وایــــــــِ

چه خوشحالم من مقصر بودم دعوتامون شده بود اما حالا

دیگه اذیتش نمیکنم قول میدم

قول

قول

قول

sui90lc5ts0fc9uamn1.jpg (440×300)

دقیقا همینجوری

درفراق تو می نشینم.

MARYAM

باز هم می خوام بگم دوست دارم:MARYAM

 

باز هم می خوام بگم دوست دارم:MARYAM گل سر سبدم


 

دوست دارم دوست دارم

 

این رابرای عشقم مریم می نویسم.تا بدونه که از تموم دنیا بیشتر دوستش دارم.

قد گلهای باغچمون

پرنده های بی زبون

ستاره های آسمون

میخوام بگم عاشقتم

به تو که عشق اولی

توکه ازهمه قشنگ تری

تویی که تو قلب منی

میخوام بگم دوست دارم

تاکه این خوب بدونی

توهم بگی دوستم داری

همیشه کنارم بمونی

بهم بگو دوستم داری

بگو که بارون میشی

تو چشمای من میباری

بهم بگو دوستم داری

بهت میگم دوست دارم

تاهمیشه مال من باشی

سر بزاری رو شونه هام

بهم بگی عاشقتم

منم میگم دوست دارم

بهت میگم عاشقتم

دوست دارم دوست دارم

تقدیم به عشقم

MARYAM

به عشق تو قسم دوست دارم دوست دارم...

صــــداي پاي مهتاب


تو کـوچه ها مي پي چه

دوست دارم دوست دارم


شبهاي بي تو بودن


ســـرابه هيچ هيچه

دوست دارم دوست دارم


من از نگاه پاکـــــت


به آسمون رسـيدم


از لب هــــر فرشته


اسم تــو رو شنيدم


ديدم که اسم پاکت


رمــــز... در بهـشته


خـدا تــــوي دل من


اســم تو رو نــوشته


به حـــرمت نگــاهت

دوست دارم دوست دارم


 دل از هــمه  بـريدم


تو آســـــمون هفتم


به عشق تو رسيدم

دوست دارم دوست دارم

MARYAM

 

 

صفحه قبل 1 ... 3 4 5 6 7 ... 8 صفحه بعد